فهرست
نظرمحمدی: تلخ ترین صحنه فصل، جشن بقای داماش در لیگ یک بود!
نظرمحمدی: تلخ ترین صحنه فصل، جشن بقای داماش در لیگ یک بود!

نظرمحمدی: تلخ ترین صحنه فصل، جشن بقای داماش در لیگ یک بود!

آی اسپورت- علی نظرمحمدی کاپیتان سابق این تیم در شش بازی آخر فصل گذشته و در تمرینات ابتدای فصل مسئولیت سرمربیگری این باشگاه پرهوادار گیلانی را برعهده داشت و درست در فاصله یک هفته مانده به آغاز بازی های لیگ دسته اول آزادگان از این پست کنار گذاشته شد و جایش را به امید هرندی داد. نظرمحمدی در تمام یک سال گذشته درخصوص اتفاقات روی داده در داماش سکوت اختیار کرد و حالا برای نخستین بار حاضر شد تا در مصاحبه با ما روزه سکوتش را بشکند.

از اتفاقات ابتدای فصل شروع کنیم؟
ببینید بعد از سقوط داماش همه به نوعی خود را کنار کشیدند و هر کسی می خواست با فاصله گرفتن از تیم خودش را از مسئول دانستن در این شکست مبرا سازد. در آن شرایط  کنار تیم ماندم بدون منت و اینکه برایم اهمیت داشته باشد که از اعتبار و آبروی خودم هزینه کنم، چرا که اعتقاد قلبیم این است که آبروی فوتبال رشت از هر کس و هر نامی بالاتر و مهمتر است.
یعنی تمرینات را با دست خالی شروع کردید؟
حتی بدتر از دست خالی! چرا که گروهی مخالف شدید آغاز تمرینات بودند و می گفتند که نباید کلید تمرینات را زد تا وقتی که پول بیاید. شاید این حرف با منطق جور در بیاید اما می دانید منطق و عشق با هم سازگار نیستند. من نمی توانستم تنها نظارگر باشم و ببینم تیمی که هزاران نفر از عاشقانش دارند برایش خون و جگر می خورند، من منتظر بمانم تا اول پول بیاید و بعد کلید تمرینات زده شود.البته این را هم اضافه کنم که چند سال است که ما می شنویم قرار است پول بیاید و هنوز هم نیامده و اگر ابتدای فصل تعلل می کردیم و تمرینات را آغاز نمی کردم شاید امروز داماش به سرنوشت تیم های نامداری دچار می شد که امروز دیگر در فوتبال ایران نامی از آنها نیست!
و شروع کردید؟
صد در صد. ما در همین شهر زندگی می کنیم و هر روز که از خانه بیرون می آمدم صدها نفر جلویم را می گرفتند که داماش را تنها نگذارم و پشتش بایستیم تا خدای نکرده منحل نشود. ما هم یک یا علی گفتیم و با کمک دوستان و بازیکنانی که مانده بودند و عشق داماش را در سینه داشتند، شروع کردیم.
در یارگیری هم با توجه به دست خالی خوب عمل کردید!
بله. ما امین ترکاشوند، محمد رستمی، امیر تیزرو، افشین چاووشی، آرمین رحیم زاده، مهدی کیانی، میلاد قربانزاده، بهنام عسگرخانی، کیانوش میرزایی، مهیار نوری و حسن نجفی و ... را توانستیم جذب کنیم. اینها در کنار بازیکنانی مانند هادی سهرابی، بهنام لایقی فر، سعید قدمی، حمید خدابنده لو که از فصل پیش با داماش قرارداد داشتند توانستم تیمی یکدست و مدعی ببندم. هر کدام از این بازیکنان سابقه حضور در لیگ برتر را داشتند و یا مهمتر از آن سابقه بالا آوردن یک تیم به لیگ برتر را در کارنامه دارند.
وقتی پول نبود، چگونه بازیکنان را پای میز قرارداد کشاندید؟
خب این شاید هنر یک مربی باشد که بتواند با جیب خالی هم یارگیری کند! باور کنید من شب قبلی که قرار بود بازیکنان به دفتر باشگاه بیایند و قرارداد ببندند از خجالت رقم قراردادی که قرار بود به بازیکنانم بگویم تا صبح نمی خوابیدم! اما خدا را شکر کسی روی من را زمین نزد و همه پای قرارداد را امضا کردند. بازیکنان دیگری مانند امین متوسل زاده و هادی تامینی هم قرار بود به این لیست اضافه شوند که متاسفانه قسمت نبود در کنار داماش بمانم.
و آقای هرندی چند روز مانده به شروع فصل شد سرمربی داماش؟
این را دیگر دوستان باید پاسخ دهند. من تا امروز نه مصاحبه ای کردم و نه گله و شکایتی. روزی که گقتند بیا با دل آمدم و روزی هم که نامه عدم همکاری! من را زدند، بدون حاشیه رفتم. چرا که اعتقاد دارم در این لحظات حساس است که باید ما حرف مان را ثابت کنیم و به عمل نشان دهیم که چقدر تیم مان را دوست داریم.
نامه عدم همکاری یعنی اخراج! حق و حقوق تان را از داماش گرفتید؟
من قرارداد امسالم به مانند بازیکنان داماش در هیات فوتبال گیلان ثبت شد، من هم از سال گذشته و هم امسال از داماش طلبکارم اما دنبال شکایت و از این مسایل نیستم. من به فوتبال شهرم آنقدر بدهی دارم که حالا حالا باید تاوان بدهم.
همان موقع عابدینی در مصاحبه اش گفته بود که بعضی از مسئولین بومی مخالف حضور نظرمحمدی در داماش هستند!
من نمی توانم از موضوعی حرف بزنم که فرد دیگری آن را بیان کرده است فقط باید بگویم که آقای عابدینی هم معرفتی و هم مالی به من بدهکار است. اما همین قدر می دانم که در زمان حضورم در داماش تمام مسئولین استان به تیم شهرم لطف داشتند و کنار ما بودند. از مهندس نجفی استاندار ورزش دوست مان بگیرید تا آقایان ندیمی و کوچکی نژاد نمایندگان مردم گیلان در مجلس شورای اسلامی. از مهندس مهدوی فرماندار محترم رشت تا استاد مسعود رهنما مدیرکل سازمان ورزش و جوانان. همه و همه به داماش و شخص بنده لطف داشتند و هم در تمرینات ما آمدند و هم تا دست شان بر می آمد به ما کمک کردند.
داماش هفته های ابتدایی خوب نتیجه گرفت، اما در نیم فصل به ناگاه افت کرد؟
من نمی دانم! این نشانه چیست؟ دوستان می گفتند که تیم خوب بسته نشده و باید تا نیم فصل فرصت داشته باشند. اما دیدید که برعکس شد. من وقتی قرعه کشی ابتدای فصل انجام شد، خدا را شکر کردم که اگر داماش در هر جایی دچار بدشانسی شده در جدول با قرعه مناسبی روبرو شده است.
شما بگویید در مقام مقایسه بازیکنان سیاه جامگان چند نفر از بازیکنانی که در بالا نام بردم سرتر بودند؟ ما تیمی داشتیم یک دست، با انگیزه و ترکیبی از نیروی جوانی و تجربه. متاسفانه نتوانستیم از این موقعیت طلایی به سود داماش استفاده ببریم.
پس از یک سال سکوت و بی خبری از امروزتان بگویید؟
من در ابتدای جاده مربیگری هستم و به داشته های خودم ایمان دارم. همان طور که در زمام بازیکنی آنقدر اعتماد به نفس داشتم که بین همه پست ها دروازه بانی را انتخاب کنم که از همه سخت تر بود، امروز هم می دانم که در آینده ای نه خیلی دور می توانم خودم را در جایگاه یک مربی هم در جامعه فوتبال اثبات نمایم.
پیشنهادی هم دارید؟
در میانه های فصل، دو پیشنهاد بود که با شرایط من همخوانی نداشت. من مربیگری را دوست دارم اما به هر قیمتی هم حاضر نیستم یک پیشنهاد را بپذیرم. باید منتظر شوم و ببینم که در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
فوتبال گیلان به مانند سال گذشته، بازهم شاهد رکود بود. داماش به زور ماند و سپیدرود نتوانست به لیگ یک بیاید و وضعیت ملوان هم نگران کننده است. هیات فوتبال را تا چه حد مقصر این ناکامی ها می دانید؟
ببینید فوتبال و اقتصاد رابطه مستقیم با هم دارند. با پول تنها نمی شود موفق بود، اما مطمئنن بی پولی بزرگترین عامل ناکامی است. ما اینجا نه ذوب آهن داریم و نه فولاد و نه شرکت نفت! شرکت های خصوصی و سرمایه داران گیلانی هم به دلیل اتفاقاتی که در این چند سال روی داده دلسرد شده اند. شما بگویید هیات فوتبالی که پول ندارد و از بد حادثه تمام تیم هایش مانند داماش، سپیدرود، ملوان، چوکا و رهپویان خصوصی هستند، چه کاری از دستش بر می آید؟
صحبت از سپیدرود شد، امسال به نسبت گذشته شرایطش خیلی بهتر بود، اما بازهم نتوانست صعود کند؟
اول باید یک خسته نباشید به دوست خودم افشین ناظمی بگویم. باید بدانیم که یک مربی در لول لیگ برتر وقتی می آید در دسته دوم مربیگری کند، در واقع یک نوع ایثار کرده است. ایشان با قبول سرمربیگری سپیدرود ریسک بزرگی کردند و از اعتبار خود برای تیم قدیمی فوتبال ایران مایه گذاشتند.اگر تیم بالا می آمد همه می گفتند که حالا کار خاصی نکرده و امروز که موفق نشده همه انتقادات دارد به سوی ایشان پرتاب می شود! این اوج بی انصافی است که کسی را که از اعتبارش خرج کرده را حالا مقصر بدانیم.
یعنی مقصر کس دیگری است؟
شما چرا دنبال مقصر می گردید! موضوع این است که وقتی تیمی مثل سپیدرود سال ها به گوشه فرستاده شده بود و از امسال با یک انرژی و خون تازه به جامعه فوتبال بازگشته است، حداقل نیازمند یک برنامه سه تا پنج ساله است. وقتی شما بیست بازیکن تازه به تیم می آورید باید یک زمان طولانی برای جفت و جور شدن بازیکنان و کادر با هم داشته باشید.باید حداقل سه ماه از سایر تیم ها زودتر استارت تمرینات زده شود. اما خودتان می دانید به دلیل اینکه تکلیف حضور سپیدرود در لیگ دسته اول یا دوم تا آخرین روزها مشخص نبود، ناظمی و تیمش از همه دیرتر کار را شروع کردند. مگر تجربه استیل آذین را یادتان رفته است؟
چه راهکاری برای سپیدرود توصیه می کنید؟
در وهله نخست امیدوارم مالک و مدیران سپیدرود دلسرد نشوند و پشت کار را بگیرند و مطمئنم با این نام هایی که در باشگاه حضور دارند تیم سپیدرود می تواند با یک برنامه خوب به سطح اول فوتبال بازگردد. فوتبال امسال در لیگ دسته دوم به مانند یک کنکور فشرده و سخت بود. در لیگی که چهل تیم حضور داند و تنها سه تیم به دسته اول صعود می کنند باید خیلی آماده باشید تا بتوانید موفق شوید.این را هم بگویم فوتبال امسال روی بی رحمش را به سپیدرود نشان داد وگرنه در حالت عادی با همه این مشکلات باید سپیدرود به لیگ دسته اول صعود می کرد. اما این فقط یک روی سکه بود، چرا که سپیدرود امسال موفق شد تا دوباره به سطح جامعه بازگردد. ورزشگاه عضدی در چند بازی خانگی بالای پنج شش هزار نفر هوادار را در خود دید و حالا همه دوباره خبرهای سپیدرود را دنبال می کنند و این یعنی همه چیز آماده است تا با یک شروع دوباره سپیدرود به فوتبال ایران بازگردد.این یک منطق درست است که همیشه برنامه های کوتاه مدت جواب نمی دهد و برنامه های بلند مدت است که به ثمر می رسد و پایانی مطلوب در خود دارد.
و حرف آخر؟
من در فوتبال روزهای تلخ زیاد دیدم. اما شاید تلخ ترین صحنه ای که امسال برایم به وقوع پیوست، لحظه ای بود که در رشت بازیکنان داماش از شوق ماندگاری در لیگ دست اول جشن گفتند، آن صحنه برایم خیلی دردناک بود. در زمان مهندس زهرابی با همین تیم با دست خالی همیشه چهره یک تیم مدعی را داشتیم. نه تنها برای ماندگاری در لیگ دسته اول جشن نمی گرفتیم که به لیگ برتر صعود هم می کردیم.
     
آی اسپورت
2015-05-09 13:50:50
نظر دهید

به اشتراک بگذارید
لینک مطلب
x
بیشتر