درباره یک عکس: مهرزاد و جواد؛ موشک های لانچ نشده!
آی اسپورت- درست 10 سال قبل، جناحِ چپ پرسپولیس به آن ها سپرده شده بود. مهرزاد، «مقصر همیشگی» تیم پروین شمار می رفت اما همه می دانستند پسرِ شیرازی سمت چپ خط دفاعی پرسپولیس، سال هایی طلایی پیش رو خواهد داشت. اوضاع جواد بهتر بود. شماره 9 قرمزها، هم سرعت داشت، هم به غایت خوش تیپ بود و هم خوب ایستگاهی می زد. یک فوتبالیست به چه دلیل دیگری برای محبوب و دوست داشته شدن می تواند نیاز داشته باشد؟ پسرِ استارت های انفجاری، امید اول سکوهای آزادی بود. حای وقت هایی که فراموش می کرد کارت زرد دارد و باز بعدِ گل، پیراهنش را درمی آورد.
حضور توامان معدنچی و کاظمیان در تیم هجومی دنیزلی رویایی می شد. جواد اما در تابستان به امارات رفت تا برای الشعب بازی کند و از دور، با دلِ تنگ و جیبِ گشاد پرسپولیس را دنبال کند. مهرزاد اما در تیم ماند و توسط دنیزلی به مهاجم تبدیل شد. مهاجمی که البته در گل خراب کردن استاد بود اما می توانست دروازه مهدی رحمتی را از حوالی نقطه کرنر باز کرد و قهرمانِ دربی لقب بگیرد. یک سال بعد، او هم به الشعب رفت و مثل جواد، در قهرمانی لیگ هفتم پرسپولیس سهمی نداشت.
در بازگشت از امارات، دیگر خبری از جادو توی ساق های این دو نفر نبود. جواد نیمکت نشین سپاهان و پرسپولیس شد. در تراکتور فرصت زیادی به دست نیاورد. یک نیم فصل بدون تیم ماند و در نیم فصل دوم، با کیلوهای اضافه ای که توی این تصویر نیز مشخص است، برای صبا بازی کرد. اوضاعِ مهرزاد حتی بدتر بود. او که در بدو ورود به امارات، بهترین بازیکن خارجی فصل این کشور شده بود، در استیل، پرسپولیس و فجر بازی کرد و چند تا «صفر» را به جای آمار گل و پاس گل تحویلِ این باشگاه ها داد.
در یازدهمین روز از خرداد ماه 94، ایمان مبعلی مهیای مسابقه فینال می شود و این دو نفر، همه تابستان و شاید همه سال را برای تعطیلات فرصت دارند! شاید اگر آن ها هم راه ایمان را رفته بودند و در امارات هم جدی تمرین می کردند و درگیرِ اضافه وزن و بی خیالی نمی شدند،فوتبال ایران هنوز می توانست در بهترین سطح از پسران کاشانی و شیرازی اش استفاده کند. از موشک هایی که باید به اروپا پرواز می گیرند اما از پس سال های طولانی سوخت گیری در دوبی، هیچگاه فرصت لانچ شدن و پریدن را به دست نیاوردند!
کدخبر:9405
حضور توامان معدنچی و کاظمیان در تیم هجومی دنیزلی رویایی می شد. جواد اما در تابستان به امارات رفت تا برای الشعب بازی کند و از دور، با دلِ تنگ و جیبِ گشاد پرسپولیس را دنبال کند. مهرزاد اما در تیم ماند و توسط دنیزلی به مهاجم تبدیل شد. مهاجمی که البته در گل خراب کردن استاد بود اما می توانست دروازه مهدی رحمتی را از حوالی نقطه کرنر باز کرد و قهرمانِ دربی لقب بگیرد. یک سال بعد، او هم به الشعب رفت و مثل جواد، در قهرمانی لیگ هفتم پرسپولیس سهمی نداشت.
در بازگشت از امارات، دیگر خبری از جادو توی ساق های این دو نفر نبود. جواد نیمکت نشین سپاهان و پرسپولیس شد. در تراکتور فرصت زیادی به دست نیاورد. یک نیم فصل بدون تیم ماند و در نیم فصل دوم، با کیلوهای اضافه ای که توی این تصویر نیز مشخص است، برای صبا بازی کرد. اوضاعِ مهرزاد حتی بدتر بود. او که در بدو ورود به امارات، بهترین بازیکن خارجی فصل این کشور شده بود، در استیل، پرسپولیس و فجر بازی کرد و چند تا «صفر» را به جای آمار گل و پاس گل تحویلِ این باشگاه ها داد.
در یازدهمین روز از خرداد ماه 94، ایمان مبعلی مهیای مسابقه فینال می شود و این دو نفر، همه تابستان و شاید همه سال را برای تعطیلات فرصت دارند! شاید اگر آن ها هم راه ایمان را رفته بودند و در امارات هم جدی تمرین می کردند و درگیرِ اضافه وزن و بی خیالی نمی شدند،فوتبال ایران هنوز می توانست در بهترین سطح از پسران کاشانی و شیرازی اش استفاده کند. از موشک هایی که باید به اروپا پرواز می گیرند اما از پس سال های طولانی سوخت گیری در دوبی، هیچگاه فرصت لانچ شدن و پریدن را به دست نیاوردند!
کدخبر:9405
۲ نظر
hadi
دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۳:۲۲-
دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۴:۲۱