یادداشت روز: آرامش؛ کلیدِ بازگشتِ امیر
یک/ ده دقیقه بعد از آغاز دربی پایتخت، نیمه آبی سکوهای آزادی از همه حجم حنجره های شان کمک می گیرند تا شعار قدیمی و معروف حمایتی شان برای امیر قلعه نویی را در تقابل با رقیبِ سنتی سر بدهند و ثابت کنند که دنیا «هنوز» برای امیر قلعه نویی تمام نشده است. آقای سرمربی، نیاز مبرمی به همه امتیازهای این مسابقه دارد تا مراسم آشتی اش با هوادارها را رسمی کند، بار دیگر مورد اعتماد آن ها قرار بگیرد و کاری کند که پسران آبی استادیوم، بوی بهبود اوضاع جهان را بشنوند. امیر اما یک روز تلخِ دیگر را پشت سر می گذارد و به گواه اسکوربرد استادیوم آزادی، دوئل با سرمربی اجنبی حریف را به عنوان یک بازنده تمام می کند و به درب های خروجی باشگاه نزدیک می شود.
دو/ لیگِ چهاردهم بدترین فصل تاریخ مربیگری قلعه نویی را رقم زده است. او با قرار دادن تیمش در رده ششم، پایین ترین رتبه جدولی اش با استقلال را تجربه کرده و هرگز به یاد نداریم که با سپاهان و تراکتور نیز، چنین نتیجه ناامیدکننده ای گرفته باشد. امیر در طول فصل بارها شکست ها را به وعده های رنگارنگ به آخرِ فصل حواله کرده و حالا در پایان فصل، دیگر دستاویزی برای تزئین ناکامی اش در اختیار ندارد. حالا دیگر بنرها، شعارها و روزشمارهایی که مدت ها دست به سینه در خدمتِ او بودند، به تسخیر علی منصوریان درآمده اند و حتی نیمه دوم شعار «دوای درد آبی» نیز، نام سرمربی جوان تیم فوتبال نفت تهران را در آغوش می گیرد. هواداران استقلال، فرد دیگری را برای نیمکت تیم شان می خواهند اما خواستنِ علیمنصور، تنها بهانه ای نیست که برای نخواستن امیر از سوی آن ها مطرح می شود.
سه/ مردی که از مدت ها قبل، با اطمینان زیادی قول قهرمانی 4 هفته زودتر تیمش را داده بود، 4 هفته پیش از پایان رقابت ها لیگ مطمئن شده که تیمش هیچ شانسی برای قهرمانی ندارد. تعجبی ندارد که روزنامه ها توی این هفته ها مدام این وعده اشتباه را به قلعه نویی یادآوری کرده اند. حتی بعد از مسابقه جنجالی تراکتور و نفت و در شرایطی که به نظر می رسد دربی تهران باید زودتر از همیشه به دست فراموشی سپرده شود، امیر پای ثابت یکی از تیترهای رویِ جلد بسیاری از روزنامه های ورزشی است. او، سرمربی محبوب خبرنگارهای ایرانی نیست. آن ها هنوز مصاحبه های تند او را فراموش نکرده اند، هنوز موفق نشده اند از ماجرای «نطفه و لقمه» بگذرند و برچسب های «اجنبی پرستی» را ندیده بگیرند. تردیدی وجود ندارد که اگر قلعه نویی توی این4 سال، به جای همه مصاحبه هایش علیه سرمربی مورد علاقه عموم مردم در تیم ملی سکوت کرده بود و برای بیان احساسات اش در مورد کی روش به سراغ نامه نوشته نشده هدایت به مصدق نرفته بود، با تمرکز بیشتر و فشار رسانه ای کمتری به هدایت تیمش می پرداخت.
چهار/ واضح است که تیم قلعه نویی، ظرافت های فنی گذشته را ندارد و فوتبالی ساده و زمخت را به نمایش می گذارد. امیر دیگر شباهت چندانی به گذشته ها ندارد و روی پیشانی اش، خبری از جسارت و جاه طلبی های همیشگی نیست. حتی تلاش های او برای جوانگرایی این روزهای بدون نتیجه نیمه کاره رها می شوند. درست مثل مهرجویی سینمایی ها و مهرانِ مدیری تلویزیون، امیر هم از یک جایی به بعد، کیفیت را از کار، به زندگی اش منقل کرده و شورِ و حرارت خلق یک اثر- تیم بزرگ را از دست داده است. به نظر می رسد امیر برای پیر شدن کمی عجله کرده است. به ویژه وقتی که به یاد بیاوریم که سرمربی هم سن او ، همین چند هفته قبل فاتح جذاب ترین لیگ فوتبال کره زمین شده است.
پنج/ ده دقیقه پیش از پایان دربی پایتخت، گروهی از هوادارهای استقلال، استادیوم را ترک می کنند و گروهی دیگر توی ورزشگاه می مانند تا در منتهی الیه عصبانیت، مربی و بازیکنان را شعارپیچ کنند. این سرآغازِ «نبودن» قلعه نویی در استقلال است. مردی که طرفداران تیمش، فوتبالی ها، روزنامه نگارها و ... دارند جدایی اش را به فالِ نیک می گیرند. امیر قلعه نویی، به دور شدن از این فضا و کار کردن در آرامش نیاز دارد تا شاید بعد از موفقیت در شهری دیگر، دوباره نامش را به شعار «داوی درد آبی» بچسبانند. او می تواند برای مدتی، روی مصاحبه های تند و اتهام زنی های تندتند خط بکشد و با آرامش، به بازیابی موفقیت نه چندان دور گذشته بپردازد و دیگر شبیه این روزهایش نباشد. که امیرِ پیروزی ها باشد و نه اسیرِ شکست ها!
کدخبر:9405
دو/ لیگِ چهاردهم بدترین فصل تاریخ مربیگری قلعه نویی را رقم زده است. او با قرار دادن تیمش در رده ششم، پایین ترین رتبه جدولی اش با استقلال را تجربه کرده و هرگز به یاد نداریم که با سپاهان و تراکتور نیز، چنین نتیجه ناامیدکننده ای گرفته باشد. امیر در طول فصل بارها شکست ها را به وعده های رنگارنگ به آخرِ فصل حواله کرده و حالا در پایان فصل، دیگر دستاویزی برای تزئین ناکامی اش در اختیار ندارد. حالا دیگر بنرها، شعارها و روزشمارهایی که مدت ها دست به سینه در خدمتِ او بودند، به تسخیر علی منصوریان درآمده اند و حتی نیمه دوم شعار «دوای درد آبی» نیز، نام سرمربی جوان تیم فوتبال نفت تهران را در آغوش می گیرد. هواداران استقلال، فرد دیگری را برای نیمکت تیم شان می خواهند اما خواستنِ علیمنصور، تنها بهانه ای نیست که برای نخواستن امیر از سوی آن ها مطرح می شود.
سه/ مردی که از مدت ها قبل، با اطمینان زیادی قول قهرمانی 4 هفته زودتر تیمش را داده بود، 4 هفته پیش از پایان رقابت ها لیگ مطمئن شده که تیمش هیچ شانسی برای قهرمانی ندارد. تعجبی ندارد که روزنامه ها توی این هفته ها مدام این وعده اشتباه را به قلعه نویی یادآوری کرده اند. حتی بعد از مسابقه جنجالی تراکتور و نفت و در شرایطی که به نظر می رسد دربی تهران باید زودتر از همیشه به دست فراموشی سپرده شود، امیر پای ثابت یکی از تیترهای رویِ جلد بسیاری از روزنامه های ورزشی است. او، سرمربی محبوب خبرنگارهای ایرانی نیست. آن ها هنوز مصاحبه های تند او را فراموش نکرده اند، هنوز موفق نشده اند از ماجرای «نطفه و لقمه» بگذرند و برچسب های «اجنبی پرستی» را ندیده بگیرند. تردیدی وجود ندارد که اگر قلعه نویی توی این4 سال، به جای همه مصاحبه هایش علیه سرمربی مورد علاقه عموم مردم در تیم ملی سکوت کرده بود و برای بیان احساسات اش در مورد کی روش به سراغ نامه نوشته نشده هدایت به مصدق نرفته بود، با تمرکز بیشتر و فشار رسانه ای کمتری به هدایت تیمش می پرداخت.
چهار/ واضح است که تیم قلعه نویی، ظرافت های فنی گذشته را ندارد و فوتبالی ساده و زمخت را به نمایش می گذارد. امیر دیگر شباهت چندانی به گذشته ها ندارد و روی پیشانی اش، خبری از جسارت و جاه طلبی های همیشگی نیست. حتی تلاش های او برای جوانگرایی این روزهای بدون نتیجه نیمه کاره رها می شوند. درست مثل مهرجویی سینمایی ها و مهرانِ مدیری تلویزیون، امیر هم از یک جایی به بعد، کیفیت را از کار، به زندگی اش منقل کرده و شورِ و حرارت خلق یک اثر- تیم بزرگ را از دست داده است. به نظر می رسد امیر برای پیر شدن کمی عجله کرده است. به ویژه وقتی که به یاد بیاوریم که سرمربی هم سن او ، همین چند هفته قبل فاتح جذاب ترین لیگ فوتبال کره زمین شده است.
پنج/ ده دقیقه پیش از پایان دربی پایتخت، گروهی از هوادارهای استقلال، استادیوم را ترک می کنند و گروهی دیگر توی ورزشگاه می مانند تا در منتهی الیه عصبانیت، مربی و بازیکنان را شعارپیچ کنند. این سرآغازِ «نبودن» قلعه نویی در استقلال است. مردی که طرفداران تیمش، فوتبالی ها، روزنامه نگارها و ... دارند جدایی اش را به فالِ نیک می گیرند. امیر قلعه نویی، به دور شدن از این فضا و کار کردن در آرامش نیاز دارد تا شاید بعد از موفقیت در شهری دیگر، دوباره نامش را به شعار «داوی درد آبی» بچسبانند. او می تواند برای مدتی، روی مصاحبه های تند و اتهام زنی های تندتند خط بکشد و با آرامش، به بازیابی موفقیت نه چندان دور گذشته بپردازد و دیگر شبیه این روزهایش نباشد. که امیرِ پیروزی ها باشد و نه اسیرِ شکست ها!
کدخبر:9405
نظر دهید