کابوس آنفیلد؛ وقتی ایدههای پپ ته میکشد
آی اسپورت - وقتی در دقیقه 13 محمد صلاح با ضربه سر، سانتر اندرو رابرتسون را وارد دروازه منچسترسیتی کرد، یک هوادار این تیم که پالتو پوست پوشیده بود و پشت دروازه نشسته بود، سرش را در میان دستانش گرفت. کنار زمین هم پپ گواردیولا با همین شکل و لباس همین قیافه را به خود گرفت در حالی که آمده بود تا از سفر به آنفیلد اندوختهای بردارد. هر دو چیزی را میدانستند که همه میدانستند. همه چیز تمام شده بود قبل از آنکه حتی شروع شود. دوباره. یک بار دیگر سیتی آماده و باانگیزه کامل به آنفیلد آمد. برنامه داشت، میخواست فاصله را کم کند اما یک بار دیگر برق فوتبال لیورپول چشمش را کور کرد و اسیر استعداد فوقالعاده صدرنشین لیگ برتر در زدن ضدحملات مرگبار شد. هر اتفاقی که افتاد -هر اتفاق خوبی که سیتی در این بازی رقم زد- در بافت آن 13 دقیقه ابتدایی بود.
سیتی میدانست اینطور میشود. آنها میدانستند لیورپول چطور بازیاش را شروع میکند، چطور بازی میکند اما گاهی وقتها مقاومت در برابر یک جریان مثل این است که بخواهی از شر قطاری که با سرعت به طرفت میآید خلاص شوی و یک باره متوجه میشوی بندهای کفشت به ریل گره خورده. جنجال هم بود. کمک داور ویدئویی (VAR) باز هم پیشرو و در دل ماجرا بود. ترنت الکساندر آرنولد نباید شکایتی میکرد اگر خطای هندش گرفته میشد و به سیتی پنالتی میدادند یک دقیقه قبل از گل اول لیورپول. اگر سیتی زننده گل اول بازی بود، همه چیز مسابقه فرق میکرد اما اینها باعث کمرنگ شدن این حقیقت نمیشود که سیتی و مربی باکلاسش هنوز بعد از سه سال و نیم تلاش نتوانستهاند راهی برای متوقف کردن اتفاقات تلخی که در آنفلید انتظارشان را میکشد، پیدا کنند.
از این تیم سیتی، آنجلینیو، مدافع چپ و رودری، هافبک دفاعی، چنین چیزی را تجربه نکرده بودند. شاید از تماشای عملکرد لیورپول شگفتزده شدند. وقتی لیورپول راه میافتد، مثل یک ماشین خرمنکوب هیچ چیز جلودارش نیست. وقت زیادی برای بردن یک بازی نمیخواهند و این بازی هم استثنا نبود. گواردیولا حالا چیزهای متفاوتی را امتحان کرده. فصل قبل تیم او عقب نشست و دفاعیترین بازی ممکن از یک تیم گواردیولا رقم خورد، حتی میتوانستند پیروز از بازی خارج شوند اگر آن پنالتی دیرهنگام گل شده بود. در این بازی به دنبال غلبه در مالکیت توپ بودند و بیشتر بازی به آن رسیدند. بخش زیادی از عملکرد تیم تأثیرگذار بود.
وقتی گواردیولا بعد از بازی گفت تیمش خوب بازی کرده، درک منظورش آسان بود اما بازی در برابر این تیم لیورپول، تجربه منحصر به فردی است که ممکن است شما بیشتر بازی خوب باشید اما در نهایت نتیجه وحشتناکی بگیرید. برای سیتی همین اتفاق افتاد. اگر ما بخواهیم به جزییات اشاره کنیم، میتوانیم از گواردیولا بپرسیم چرا بهترین هافبک میانی خود را در دفاع بازی داد. چرا از دروازهبان ذخیرهاش استفاده کرد که برای ماهیت پرجوش و خروش فوتبال انگلیس مناسب نیست اما سیتی به خاطر فرناندینیو یا کلودیو براوو نباخت. آنها شکست خوردند به خاطر اینکه لیورپول به این باور رسیده که در آنفیلد شکست ناپذیر است. بازیکنان یورگن کلوپ باور کردهاند در این ورزشگاه میتوانند هر تیمی را از پا در آورند.
این یک بازی کامل و بینقص از لیورپول نبود. آنها مایل بودند کنترل بیشتری روی ریتم بازی و توپ داشته باشند. به هر حال فوتبال لیورپول در حرکات انفجاری ویران کننده است. سیتی تا حدی روی گل اول مقصر بود. سرخیو آگوئرو بازی را متوقف کرد چون به خطای هند الکساندر آرنولد اعتراض داشت و بعد ایلکای گوندوغان با دفع ضعیف توپ به فابینیو پاس گل داد. گوندوغان باز هم اشتباه کرد و به اندازه کافی جوردن هندرسون را تحت فشار نگذاشت تا کاپیتان لیورپول به سادیو مانه پاس گل بدهد.
گل دوم؟ این گل غیرقابل کنترل بود و یکی از زیباترین گلهایی که این استادیوم به خودش دیده است. شاید بعضیها به خاطر بیاورند گل جانسون- هایوی- مک درموت در برد 7 بر صفر لیورپول برابر تاتنهام در سال 1978 را به خاطر بیاورند. این یکی را الکساندر آرنولد- رابرتسون- صلاح زدند و بینظیر بود. مک درموت گل هفتم آن روز را زد، تزئینی بود اما گل صلاح برای پیروزی خیلی مهم بود و این تفاوتشان است. سیتی که اینقدر زود زخم خورده بود، واکنش مثبتی داشت. شاید بگویند بعضی چیزها به ضررشان بوده، ضربه آنجلینیو به تیرک خورد و آگوئرو روی یک فرصت طلایی میتوانست گل بزند. یک گل برای سیتی وقتی دو گل خورده بودند، ارزش زیادی داشت. تنها گل آنها خیلی دیر زده شد.
صحنههای نمایشی زیادی در این بازی بود از جمله لحظهای که گواردیولا به هواداران لیورپول واکنش نشان داد و گفت دو پنالتی برای تیمش نگرفتهاند. او درباره دومی اشتباه کرد. کلوپ همچنان کنار زمین میدوید که گویی میخواست آخرین اتوبوس به طرف خانه را از دست ندهد. عصبانی. سوت پایان، همه داستان را گفت. کلوپ با مشتهایش با هواداران جشن میگرفت و گواردیولا در راه رفتن به تونل بازیکنان، برای داوران ژست میگرفت. صدای جمعیت را میشنید و به عقب برمیگشت، پیداکردن دلیلش آسان نیست. او این صحنه را قبلاً هم دیده است.
ایران ورزشی
نظر دهید