بختیار رحمانی :چیزی تا قهرمانی نمانده ، اهوازیها بیایند / غلامرضا مردانگی کرد وپنالتی را به من داد
آی اسپورت- بدون شک یکی از بهترین بازیکنان فولاد خوزستان در بازی با الفتح عربستان، بختیار رحمانی بود. بازیکنی که میانه میدان را در اختیار گرفت و اجازه کار به حریف نمیداد. کاپیتان فولادیها البته در کنار این کار، موقعیتهای خوبی هم میساخت اما یکی پس از دیگری به هدر میرفت تا در نهایت گل تیم روی یک پنالتی رقم بخورد. کاپیتان فولاد خوزستان اگرچه قبل از بازی قول داده بود گل بزند و فرکی هم از او خواسته بود که پشت پنالتی قرار بگیرد اما بختیار از غلامرضا رضایی خواست پنالتی را او بزند که رضایی قبول نکرد تا بختیار اولین گلزن فولاد در لیگ قهرمانان آسیا لقب بگیرد. رحمانی در مورد بازی با الفتح، پنالتی و... صحبت میکند.
این مصاحبه را به نقل از ایران ورزشی بخوانید:
قبل از بازی گفته بودی بازی با الفتح سخت نیست اما پیروزی با یک گل آن هم با پنالتی، نشان داد حریف آسانی هم نبود.
نه، من درست گفته بودم و هنوز هم فکر میکنم الفتح حریف سختی نیست. آنها هیچ برنامهای نداشتند و مدام خودشان را روی زمین میانداختند. بعد از گل هم که ما زدیم دیگر بکش بکش شد و فقط زیر توپ میزدند. البته ما در همان دقایق هم موقعیتهای خوبی داشتیم که گل نشد.
در کل موقعیتهای زیادی داشتید اما گل نمیشد. این کار دیگر داشت نگرانمان میکرد...
بله، نمیدانم چرا توپهایم توی گل نمیرفت. البته این نکته مثبتی است که تیم ما میتواند موقعیتهای زیادی ایجاد کند اما به هر حال باید بیشتر تلاش کنیم و در تمرینات کار بیشتری انجام دهیم تا این مشکل حل شود و بتوانیم از موقعیتهایمان بهتر استفاده کنیم تا گلهای بیشتری بزنیم.
وقتی پنالتی را زدی، لحظهای مکث کردی. فکر میکردی توپت گل نشد؟
نه، آمدم بیایم این طرف شادی کنم اما بچهها جلویم را گرفتند و به همین دلیل تغییر مسیر دادم و رفتم آن طرف زمین.
پس از دست بازیکنان در رفتی؟
بله، واقعا در رفتم چون میخواستم شادی گلی که توی ذهنم بود را اجرا کنم.
کدام شادی؟!
متاسفانه من خیلی بدشانس هستم و دوربینها بعد از گل رفتند سمت تماشاگران و نیمکت تیم. انگار مرا یادشان رفته بود. شادی گل کریس رونالدو را انجام دادم اما کسی ندید. در بازی با پرسپولیس هم وقتی گل زدم بازوبندم را در آوردم چون اسم دخترم روی آن بود اما باز هم دوربینها مرا نگرفتند. کلا این بدشانسی من است که بعد از گل، دوربینها مرا فراموش میکنند. بعد از آن هم دنبال یک عکاس بودم که میگفتند او عکس شادی گل مرا گرفته. با او صحبت کردم که اتفاقا گفت عکس خوبی شده اما هنوز نتوانستم آن عکس را بگیرم.
به هر حال برد مهم بود که به آن دست پیدا کردید.
خدا را شکر. البته حسین آقا (فرکی) خیلی ناراحت بود که توپهایمان گل نمیشد اما در کل روز خوبی بود و بازی قشنگی شد. از اینکه همه بچهها پر تلاش بودند خیلی خوشحال شدم.
آقای فرکی حق داشت و باید دقتتان را بالا ببرید چون دقایق پایانی بازی خیلی استرس داشتیم.
بله اما خدا را شکر که شرمنده هواداران نشدیم. امیدوارم هوادارانمان در 2 بازی باقیمانده لیگ هم همینطور به ورزشگاه بیایند و حمایت کنند چون چیزی تا قهرمانی نمانده.
بعد از بازی خبر رسید که با نیمکتنشینان تیمتان درگیر شدی!
نه، یک اتفاق کوچک پیش آمده بود که داشتم بچهها را آرام میکردم. چیز خاصی نبود و با کسی درگیر نشدم.
اما گفتند بعد از بازی با یکی، دو بازیکن تیم درگیری لفظی پیدا کردی.
یعنی نمیتوانم با رفیقم حرف بزنم. یکی، دو تا از بازیکنان به خاطر اینکه موقعیتهایمان هدر رفته بود ناراحت بودند که من آمدم گفتم به جای اینکه ناراحت باشید، بهتر است شادی کنید چون ما بردیم.
در جریان بازی هم سمت یکی از بازیکنان که موقعیت را هدر داده بود، رفتی و با او حرف میزدی. آن موقع چه میگفتی؟
باور کنید یادم نمیآید چنین اتفاقی افتاده باشد.
واقعا میگویی یا نمیخواهی در موردش حرف بزنی؟
باور کنید با جوی که در ورزشگاه بود حتی گلم هم یادم نمیآید.
خودت هم موقعیتهای خوبی داشتی که گل نکردی. مخصوصا ضربات ایستگاهی که خیلی راحت از دست رفت.
قبول دارم. ایستگاهیها را خوب نزدم. نمیخواهم بهانه بیاورم اما هنوز قلق توپها دستم نیامده، زمین هم خیس بود که واقعا اذیت شدیم. البته هیچ موقعیت ضربه ایستگاهی پیدا نکردم که بخواهم مستقیم به سمت دروازه بزنم و همه را ارسال کردم.
اما پنالتی را خیلی خوب زدی...
شاید باور نکنید اما قبل از این بازی داشتم تمرین پنالتی میکردم. نمیدانم چرا اما حس میکردم که پنالتی میشود و خدا را شکر توانستم جواب اعتماد حسین آقا (فرکی) را بدهم. خیلی دوست دارم پنالتی بزنم. البته کار خیلی سختی هم هست.
انگار وقتی پنالتی شد اسماعیل شریفات دوست داشت پشت توپ برود چون بعد از اعلام پنالتی سمت آقای فرکی آمد و به او چیزی میگفت...
فکر نکنم چون در جلسه آقای فرکی گفته بود که من پنالتیها را بزنم. البته من خیلی دوست داشتم غلامرضا (رضایی) بزند و بهش گفتم که تو بیا بزن اما مردانگی کرد و گفت به خاطر تیم تو بزن که من زدم.
چرا به غلامرضا رضایی گفتی پنالتی را بزند؟
غلامرضا را خیلی دوست دارم و واقعا دلم میخواهد او گل بزند.
گفتی غلامرضا رضایی یاد آن درگیری افتادیم. جریان درگیری چه بود؟
(میخندد) شانس نداریم. آن از کویتیها و این هم از این بازی. غلامرضا رضایی دست گذاشت روی سینه بازیکن حریف که یک دفعه دیدم شلوغ شد و کمک داورها آمدند داخل زمین. شماره 5 الفتح هم آمد و پرید روی من، فکر کرد من بچهام و واکنش نشان میدهم اما من کاری نکردم و فقط بچهها را آرام کردم.
بعد از آن هم با داور داشتی صحبت میکردی، به داور چه میگفتی؟
چیز خاصی نگفتم. فقط گفتم که در نیمه اول بازیکنان الفتح بیشتر از 20 بار خودشان را روی زمین انداختند و به همین دلیل ما در نیمه دوم فیرپلی را رعایت نمیکنیم که داور هم تایید کرد. این مساله را حتی به فوروارد خارجی الفتح هم گفته بودم.
چطور با داور صحبت کردی؟ گفتی انگلیسی حرف زدی، میشود بگویی دقیقا چه گفتی؟
(میخندد) داور ژاپنی بود، شاید ژاپنی حرف زدم. اصلا کردی حرف زدم. گذشته از شوخی، من با داورها خیلی راحت حرف میزنم چون بازیکن خارجی داشتیم با آنها زیاد حرف میزدم و خودم هم مطالعه زیاد دارم که باعث شده راحت بتوانم با بازیکنان و داورها حرف بزنم.
خب، الجیش هم برد و صدرنشین شد.
الجیش واقعا تیم خیلی خوبی است. این تیم 9 بازیکن خارجی در ترکیب تیم اصلیاش دارد و تنها 2 بازیکن عرب در تیمش است. در صورتی که الفتح اینطور نبود و کلا 2، 3 بازیکن خارجی داشت. ما این مساله را در مورد الجیش میدانستیم و از همان اول گفتم که این تیم میتواند صعود کند.
اما انگار بنیادکار مثل قبل نیست و در خانه باخته!
من هم همینطور فکر میکنم. به نظرم به خاطر اینکه ازبکستان به جام جهانی نرفته کلا این مساله روی فوتبال ازبکها تاثیر منفی گذاشته و باعث شد به هم بریزند. به همین دلیل بازیکنان خوبشان یا خارج رفتند یا اینکه روحیهشان را از دست دادند. به همین دلیل شرایط سختی دارند اما با این حال من فکر میکنم بازی سختی مقابل این تیم داریم چون هوادارانشان خیلی پرشور و متعصب هستند که ممکن است کار را برای ما سخت کنند اما ما تلاش میکنیم که ببریم.
قبل از بازی گفته بودی بازی با الفتح سخت نیست اما پیروزی با یک گل آن هم با پنالتی، نشان داد حریف آسانی هم نبود.
نه، من درست گفته بودم و هنوز هم فکر میکنم الفتح حریف سختی نیست. آنها هیچ برنامهای نداشتند و مدام خودشان را روی زمین میانداختند. بعد از گل هم که ما زدیم دیگر بکش بکش شد و فقط زیر توپ میزدند. البته ما در همان دقایق هم موقعیتهای خوبی داشتیم که گل نشد.
در کل موقعیتهای زیادی داشتید اما گل نمیشد. این کار دیگر داشت نگرانمان میکرد...
بله، نمیدانم چرا توپهایم توی گل نمیرفت. البته این نکته مثبتی است که تیم ما میتواند موقعیتهای زیادی ایجاد کند اما به هر حال باید بیشتر تلاش کنیم و در تمرینات کار بیشتری انجام دهیم تا این مشکل حل شود و بتوانیم از موقعیتهایمان بهتر استفاده کنیم تا گلهای بیشتری بزنیم.
وقتی پنالتی را زدی، لحظهای مکث کردی. فکر میکردی توپت گل نشد؟
نه، آمدم بیایم این طرف شادی کنم اما بچهها جلویم را گرفتند و به همین دلیل تغییر مسیر دادم و رفتم آن طرف زمین.
پس از دست بازیکنان در رفتی؟
بله، واقعا در رفتم چون میخواستم شادی گلی که توی ذهنم بود را اجرا کنم.
کدام شادی؟!
متاسفانه من خیلی بدشانس هستم و دوربینها بعد از گل رفتند سمت تماشاگران و نیمکت تیم. انگار مرا یادشان رفته بود. شادی گل کریس رونالدو را انجام دادم اما کسی ندید. در بازی با پرسپولیس هم وقتی گل زدم بازوبندم را در آوردم چون اسم دخترم روی آن بود اما باز هم دوربینها مرا نگرفتند. کلا این بدشانسی من است که بعد از گل، دوربینها مرا فراموش میکنند. بعد از آن هم دنبال یک عکاس بودم که میگفتند او عکس شادی گل مرا گرفته. با او صحبت کردم که اتفاقا گفت عکس خوبی شده اما هنوز نتوانستم آن عکس را بگیرم.
به هر حال برد مهم بود که به آن دست پیدا کردید.
خدا را شکر. البته حسین آقا (فرکی) خیلی ناراحت بود که توپهایمان گل نمیشد اما در کل روز خوبی بود و بازی قشنگی شد. از اینکه همه بچهها پر تلاش بودند خیلی خوشحال شدم.
آقای فرکی حق داشت و باید دقتتان را بالا ببرید چون دقایق پایانی بازی خیلی استرس داشتیم.
بله اما خدا را شکر که شرمنده هواداران نشدیم. امیدوارم هوادارانمان در 2 بازی باقیمانده لیگ هم همینطور به ورزشگاه بیایند و حمایت کنند چون چیزی تا قهرمانی نمانده.
بعد از بازی خبر رسید که با نیمکتنشینان تیمتان درگیر شدی!
نه، یک اتفاق کوچک پیش آمده بود که داشتم بچهها را آرام میکردم. چیز خاصی نبود و با کسی درگیر نشدم.
اما گفتند بعد از بازی با یکی، دو بازیکن تیم درگیری لفظی پیدا کردی.
یعنی نمیتوانم با رفیقم حرف بزنم. یکی، دو تا از بازیکنان به خاطر اینکه موقعیتهایمان هدر رفته بود ناراحت بودند که من آمدم گفتم به جای اینکه ناراحت باشید، بهتر است شادی کنید چون ما بردیم.
در جریان بازی هم سمت یکی از بازیکنان که موقعیت را هدر داده بود، رفتی و با او حرف میزدی. آن موقع چه میگفتی؟
باور کنید یادم نمیآید چنین اتفاقی افتاده باشد.
واقعا میگویی یا نمیخواهی در موردش حرف بزنی؟
باور کنید با جوی که در ورزشگاه بود حتی گلم هم یادم نمیآید.
خودت هم موقعیتهای خوبی داشتی که گل نکردی. مخصوصا ضربات ایستگاهی که خیلی راحت از دست رفت.
قبول دارم. ایستگاهیها را خوب نزدم. نمیخواهم بهانه بیاورم اما هنوز قلق توپها دستم نیامده، زمین هم خیس بود که واقعا اذیت شدیم. البته هیچ موقعیت ضربه ایستگاهی پیدا نکردم که بخواهم مستقیم به سمت دروازه بزنم و همه را ارسال کردم.
اما پنالتی را خیلی خوب زدی...
شاید باور نکنید اما قبل از این بازی داشتم تمرین پنالتی میکردم. نمیدانم چرا اما حس میکردم که پنالتی میشود و خدا را شکر توانستم جواب اعتماد حسین آقا (فرکی) را بدهم. خیلی دوست دارم پنالتی بزنم. البته کار خیلی سختی هم هست.
انگار وقتی پنالتی شد اسماعیل شریفات دوست داشت پشت توپ برود چون بعد از اعلام پنالتی سمت آقای فرکی آمد و به او چیزی میگفت...
فکر نکنم چون در جلسه آقای فرکی گفته بود که من پنالتیها را بزنم. البته من خیلی دوست داشتم غلامرضا (رضایی) بزند و بهش گفتم که تو بیا بزن اما مردانگی کرد و گفت به خاطر تیم تو بزن که من زدم.
چرا به غلامرضا رضایی گفتی پنالتی را بزند؟
غلامرضا را خیلی دوست دارم و واقعا دلم میخواهد او گل بزند.
گفتی غلامرضا رضایی یاد آن درگیری افتادیم. جریان درگیری چه بود؟
(میخندد) شانس نداریم. آن از کویتیها و این هم از این بازی. غلامرضا رضایی دست گذاشت روی سینه بازیکن حریف که یک دفعه دیدم شلوغ شد و کمک داورها آمدند داخل زمین. شماره 5 الفتح هم آمد و پرید روی من، فکر کرد من بچهام و واکنش نشان میدهم اما من کاری نکردم و فقط بچهها را آرام کردم.
بعد از آن هم با داور داشتی صحبت میکردی، به داور چه میگفتی؟
چیز خاصی نگفتم. فقط گفتم که در نیمه اول بازیکنان الفتح بیشتر از 20 بار خودشان را روی زمین انداختند و به همین دلیل ما در نیمه دوم فیرپلی را رعایت نمیکنیم که داور هم تایید کرد. این مساله را حتی به فوروارد خارجی الفتح هم گفته بودم.
چطور با داور صحبت کردی؟ گفتی انگلیسی حرف زدی، میشود بگویی دقیقا چه گفتی؟
(میخندد) داور ژاپنی بود، شاید ژاپنی حرف زدم. اصلا کردی حرف زدم. گذشته از شوخی، من با داورها خیلی راحت حرف میزنم چون بازیکن خارجی داشتیم با آنها زیاد حرف میزدم و خودم هم مطالعه زیاد دارم که باعث شده راحت بتوانم با بازیکنان و داورها حرف بزنم.
خب، الجیش هم برد و صدرنشین شد.
الجیش واقعا تیم خیلی خوبی است. این تیم 9 بازیکن خارجی در ترکیب تیم اصلیاش دارد و تنها 2 بازیکن عرب در تیمش است. در صورتی که الفتح اینطور نبود و کلا 2، 3 بازیکن خارجی داشت. ما این مساله را در مورد الجیش میدانستیم و از همان اول گفتم که این تیم میتواند صعود کند.
اما انگار بنیادکار مثل قبل نیست و در خانه باخته!
من هم همینطور فکر میکنم. به نظرم به خاطر اینکه ازبکستان به جام جهانی نرفته کلا این مساله روی فوتبال ازبکها تاثیر منفی گذاشته و باعث شد به هم بریزند. به همین دلیل بازیکنان خوبشان یا خارج رفتند یا اینکه روحیهشان را از دست دادند. به همین دلیل شرایط سختی دارند اما با این حال من فکر میکنم بازی سختی مقابل این تیم داریم چون هوادارانشان خیلی پرشور و متعصب هستند که ممکن است کار را برای ما سخت کنند اما ما تلاش میکنیم که ببریم.
نظر دهید