ستون طنزیم: یک تصادف و چند سوال
هومن جعفری/ایران ورزشی آی اسپورت - اول خبر را بخوانید: «پس از استعفای استیلی از سرمربیگری تیم فوتبال ملوان، اعضای هیات مدیره این باشگاه برای بررسی دلایل استعفا و بررسی شرایط گزینههای مورد نظرشان روز سهشنبه در تهران تشکیل جلسه اضطراری دادند. این نشست از ساعت 18 روز سهشنبه در تهران آغاز شد و حدود هشت ساعت به طول انجامید. پس از برگزاری این جلسه صبح روز چهارشنبه برخی از اعضای هیات مدیره و مدیران باشگاه شامل؛ محمود بدیعیفر رییس شورای شهر انزلی، پورشعبان شهردار انزلی، محمود پیشگاه هادیان و مسعود رضاییان مدیرعامل باشگاه تصمیم گرفتند با یک دستگاه خودرو به انزلی برگردند که ساعت شش صبح در حالی که 10 کیلومتر از رشت دور شده بودند، خودروی آنها با یک قلاده سگ برخورد کرد و پس از ترمز کنترل ماشین از دست راننده خارج شد. تسنیم نوشت: «پس از اینکه اتومبیل چند معلق زد داخل گودالی که پر از گل و لای و لجن بود افتاد که همین موضوع باعث شد آسیب خیلی جدی به سرنشینان وارد نشود. در این حادثه بدیعیفر به بیمارستانی در انزلی و پورشعبان نیز به بیمارستانی در رشت منتقل شدند و سایر سرنشینان نیز سرپایی معالجه شدند.» ضمن آرزوی سلامتی برای مصدومان این حادثه سوالات زیر را پاسخ دهید: 1. هیات مدیره تیم ملوان انزلی چرا باید در تهران تشکیل جلسه بدهد؟ مگر هتلهای انزلی کافی شاپ ندارند؟ این چه جلسه اضطراری است که اعضا به جای اینکه در شهر خودشان جمع شوند باید بروند چهار پنج ساعت آن طرفتر جلسه بگذارند؟ به شما میگویند یک جلسه اضطراری داریم. بلافاصله بلند نمیشوید سوار ماشین شوید بروید پنج ساعتی شهرتان که! همه اعضای داخل جلسه که از انزلی بودهاند دیگر چه جلسه گذاشتنی در تهران بود؟ 2. فهرست اعضای هیات مدیره مستقر در ماشین را بخوانید: رییس شورای شهر، شهردار، مدیرعامل و یکی از پیشکسوتان بومی که در ماشین حضور داشته اند! قاعدتا این افراد با در نظر گرفتن پستها و محل تولد یا محل خدمت تهران کاری نداشتهاند! حالا چرا باید بیایند تهران که بعد موقع برگشت تصادف کنند؟ کسی خبری دارد؟ تهران خبر خاصی بوده؟ جایی اتاق جلسه اضطراری اضافه و خالی داشتهاند که ارزان حساب میکردند این عزیزان هم رفتند آنجا؟ جایی نذری میدادهاند؟ (دفعه بعد جایی نذری بدهند ما را خبر نکنید ناراحت میشویم بدفرم!) 3. اینکه ماشین دوستان به یک قلاده سگ برخورد کرد جای سوال دارد. الان سگ بینوا چه حس و حالی دارد؟ مرده؟ زنده است؟ از کار خودش پشیمان بوده؟ از این سگها بوده که میروند لب خیابان خودشان را میاندازند زیر ماشینهای مدل بالا یک پولی میگیرند؟ الان گرفته یا نگرفته؟ میدانسته مشکلات مالی باشگاه ملوان چقدر زیاد است؟ خبر داشته و خودش را انداخته زیر ماشین این عزیزان یا اینکه همین که یک ماشینی دیده گفته بروم زیرش؟ نکند سگش معتاد بوده و قصد خودکشی داشته؟ چرا خبرنگار محترم، خوانندگان محترم را در بی اطلاعی نگه میدارد؟ حداقل دو خط مینوشتی ببینیم مرده است یا زنده؟ 4. «در این حادثه بدیعیفر به بیمارستانی در انزلی و پورشعبان نیز به بیمارستانی در رشت منتقل شدند و سایر سرنشینان نیز سرپایی معالجه شدند.» یعنی چه؟ ماشین یکجا تصادف کرده بعد یکی از سرنشینان را بردهاند انزلی یکی را بردهاند رشت! خب چه کاری بود؟ هر دو را با یک آمبولانس میبردید رشت یا انزلی! این دوتا با هم قهر بودهاند از هم جدایشان کردید؟ نه خدایی سوال برانگیز نیست یک ماشین تصادف کند بعد یک سرنشین را ببرند رشت یکی را ببرند انزلی برای مداوا؟ چرا رییس شورای شهر را بردهاید شهر خودش ولی شهردار را بردهاید شهر دیگر؟ 5. «پس از اینکه اتومبیل چند معلق زد داخل گودالی که پر از گل و لای و لجن بود افتاد که همین موضوع باعث شد آسیب خیلی جدی به سرنشینان وارد نشود» یعنی ما الان به دست تصادف کنندگان توانمند داخلی موفق به سیستم جدیدی برای جلوگیری از آسیب دیدن مصدومان شدهایم به نام سیستم گل و لای؟ یعنی ایربگها دیگر باید بروند کشکشان را بسابند؟ 6. حالا مربی تیم کی شد؟ این جلسه هشت ساعته آخرش به کجا رسید؟ نتیجه اخلاقی: منتظر اخبار تکمیلی هستیم.
کد خبر:9402
کد خبر:9402
۲ نظر
-
پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۲۷برزو
پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴، ۱۳:۰۰