یادداشت: طارمی معمولیِ معمولیِ معمولی
آی اسپورت- خیلی عصبانی بود. داشت راه میرفت و زیر لب فحش میداد.
گفت: پسره...... غوره نشده مویز شده واسه من
گفتم: کی؟
گفت: همین پسره طارمی دیگه.
گفتم:مگه چی شده؟
گفت:مگه نشنیدی؟ امروز تو تمرین برگشته گفته من گنده پرسپولیسم
گفتم: همینجوری، یهویی گفته؟
گفت:نه. چه میدونم. بازیکنا اعتصاب کرده بودن و عکاس ها میخواستن عکس بگیرن و خلاصه درگیری شده و این هم برگشته این رو گفته.
گفتم: خوب حتما عصبیش کردن. یه چیزی گفته دیگه.
چپ چپ نگام کرد و گفت: مگه خونه خاله است؟ اینجا پرسپولیسهها. نمیشه هر کی از راه رسید هر چی خواست بگه. الکیه انگار.
با تعجب گفتم: هر کی؟ مهدی طارمیه. همون که تا چند روز پیش ستاره لیگ و ناجی پرسپولیس بود.همون که میگفتین خدائه اصلا. هر کی نیست که.
گفت:اون چند روز پیش بود. اون موقع هنوز اینقدر پررو نشده بود که بگه من مویزم.
گفتم: پررو نشده. شاید عصبانی شده فقط. عصبانی شدن که غوره بودن و مویز بودن نداره.
بازم چپ چپ نگام کرد و یه چیزی زیر لب گفت.
گفتم: با من بودین؟
گفت: حالا یه چیزی گفتم. تو هم انگار دنبال سوژه میگردیا.
آره خوب. ما دنبال سوژه میگردیم. اون روزی که مهدی طارمی ماشینش رو داد به مجتبی محرمی. خیلی با ادب بود. یه جوری حرف میزد که ما خوشمون بیاد. اون روزها دنبال سوژه میگشتیم.سوژه روز اون موقعها مهدی طارمی بود و خوب بودنش. یه بچه صاف و ساده جنوبی که هم ساده بود و هم یه وکیل خوب مطبوعاتی داشت که بلد بود بهش بگه راه و چاه محبوب شدن تو رسانهها و بین پیشکسوتا چه جوریه. عکسش رو بردیم رو جلد. اونقدر بردیم که دیگه جذابیتش رو برای خود طارمی هم از دست داد تا بره روزنامهها رو به خاطر عکسش از کل کیوسکهای تهران بخره و با لذت نگاهشون کنه. رفتیم سراغ پروین و محرمی و دایی و کریمی تا از خوب بودنش، از فوقالعاده بودنش حرف بزنند و ما کنار عکسهاش رو جلد چاپ کنیم.
امروز که شد ،سوژه عوض شد. طارمی برگشت سمت همون آدمهایی که ازش عکسش رو گرفته بودن و توی روشون وایساد. صداش رو برد بالا و گفت من گنده پرسپولیسم. این طارمی دیگه یه جوری حرف زده بود که ما دوست نداشتیم. یک کم دقیقتر نگاهش کردیم. دیدیم انگار دیگه اون بچه صاف و ساده جنوبی نیست. باز هم رفتیم سراغ همون پیشکسوتا. پروین و محرمی و .... تا جملههای تند و تیز از اونها بگیریم که حمله کنند به این غوره زود مویز شده. سراغ همه پرسپولیسیها رفتمی تا از تک تک شون بپرسیم تا حالا شده به خودشون بگن گنده پرسپولیس؟ همه اونها هم با دهان باز از تعجب نگاهمان میکنن و یه نه کش دار میگن: ماا؟ هیچ وقت. اصلا.
اما کاشکی ازشون میپرسیدیم آقای خبرنگار، آقای عکاس، آقای پیشکسوت، آقای متواضع، تا حالا شده عصبانی بشی؟ تا حالا شده تو عصبانیت یه چیزی از دهنت بیاد بیرون؟
مهدی طارمی نه اون موقع که ماشین رو هدیه کرد به مجتبی محرمی تختی بود، نه اون موقع که گل زد ناجی بود، نه اون موقع که قشنگ حرف میزد و مصاحبه میکرد تافته جدا بافته بود نه الان که عصبانی شده و از عصبانیت چیزی گفته، مایه ننگ.
این ماییم که با یه غوره سردیمون میکنه و با یه مویز گرمی. اون فقط مهدی طارمیه با همه خوبی و بدیهاش.
نیلوفر کنگرانی
گفت: پسره...... غوره نشده مویز شده واسه من
گفتم: کی؟
گفت: همین پسره طارمی دیگه.
گفتم:مگه چی شده؟
گفت:مگه نشنیدی؟ امروز تو تمرین برگشته گفته من گنده پرسپولیسم
گفتم: همینجوری، یهویی گفته؟
گفت:نه. چه میدونم. بازیکنا اعتصاب کرده بودن و عکاس ها میخواستن عکس بگیرن و خلاصه درگیری شده و این هم برگشته این رو گفته.
گفتم: خوب حتما عصبیش کردن. یه چیزی گفته دیگه.
چپ چپ نگام کرد و گفت: مگه خونه خاله است؟ اینجا پرسپولیسهها. نمیشه هر کی از راه رسید هر چی خواست بگه. الکیه انگار.
با تعجب گفتم: هر کی؟ مهدی طارمیه. همون که تا چند روز پیش ستاره لیگ و ناجی پرسپولیس بود.همون که میگفتین خدائه اصلا. هر کی نیست که.
گفت:اون چند روز پیش بود. اون موقع هنوز اینقدر پررو نشده بود که بگه من مویزم.
گفتم: پررو نشده. شاید عصبانی شده فقط. عصبانی شدن که غوره بودن و مویز بودن نداره.
بازم چپ چپ نگام کرد و یه چیزی زیر لب گفت.
گفتم: با من بودین؟
گفت: حالا یه چیزی گفتم. تو هم انگار دنبال سوژه میگردیا.
آره خوب. ما دنبال سوژه میگردیم. اون روزی که مهدی طارمی ماشینش رو داد به مجتبی محرمی. خیلی با ادب بود. یه جوری حرف میزد که ما خوشمون بیاد. اون روزها دنبال سوژه میگشتیم.سوژه روز اون موقعها مهدی طارمی بود و خوب بودنش. یه بچه صاف و ساده جنوبی که هم ساده بود و هم یه وکیل خوب مطبوعاتی داشت که بلد بود بهش بگه راه و چاه محبوب شدن تو رسانهها و بین پیشکسوتا چه جوریه. عکسش رو بردیم رو جلد. اونقدر بردیم که دیگه جذابیتش رو برای خود طارمی هم از دست داد تا بره روزنامهها رو به خاطر عکسش از کل کیوسکهای تهران بخره و با لذت نگاهشون کنه. رفتیم سراغ پروین و محرمی و دایی و کریمی تا از خوب بودنش، از فوقالعاده بودنش حرف بزنند و ما کنار عکسهاش رو جلد چاپ کنیم.
امروز که شد ،سوژه عوض شد. طارمی برگشت سمت همون آدمهایی که ازش عکسش رو گرفته بودن و توی روشون وایساد. صداش رو برد بالا و گفت من گنده پرسپولیسم. این طارمی دیگه یه جوری حرف زده بود که ما دوست نداشتیم. یک کم دقیقتر نگاهش کردیم. دیدیم انگار دیگه اون بچه صاف و ساده جنوبی نیست. باز هم رفتیم سراغ همون پیشکسوتا. پروین و محرمی و .... تا جملههای تند و تیز از اونها بگیریم که حمله کنند به این غوره زود مویز شده. سراغ همه پرسپولیسیها رفتمی تا از تک تک شون بپرسیم تا حالا شده به خودشون بگن گنده پرسپولیس؟ همه اونها هم با دهان باز از تعجب نگاهمان میکنن و یه نه کش دار میگن: ماا؟ هیچ وقت. اصلا.
اما کاشکی ازشون میپرسیدیم آقای خبرنگار، آقای عکاس، آقای پیشکسوت، آقای متواضع، تا حالا شده عصبانی بشی؟ تا حالا شده تو عصبانیت یه چیزی از دهنت بیاد بیرون؟
مهدی طارمی نه اون موقع که ماشین رو هدیه کرد به مجتبی محرمی تختی بود، نه اون موقع که گل زد ناجی بود، نه اون موقع که قشنگ حرف میزد و مصاحبه میکرد تافته جدا بافته بود نه الان که عصبانی شده و از عصبانیت چیزی گفته، مایه ننگ.
این ماییم که با یه غوره سردیمون میکنه و با یه مویز گرمی. اون فقط مهدی طارمیه با همه خوبی و بدیهاش.
نیلوفر کنگرانی
۱۸ نظر
گتاب سیتی
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۷:۱۹علیرضا666
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۷:۳۹استقلال = کمک داور
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۷:۵۶ا م
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۷:۵۹محسن
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۸:۱۳-
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۸:۲۵حمیدرضا
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۸:۵۸کاوه
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۹:۱۸مرید نیلوقر کنگرانی
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۹:۲۱-
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۹:۴۶-
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۲۰:۰۷-
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۲۱:۳۹-
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۲۲:۵۶-
پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۴:۵۴-
پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۳:۰۴امین
پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۳:۲۴-
پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۹:۱۱برزو
يكشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۲۰:۲۹