یادداشت: منچستر یونایتد در خطرِ رئالِ مادرید شدن
جاناتان ویلسون
مارکوس رشفوردِ 18 ساله در یک ساعت فوتبال 4 گل زد و سرنوشتِ دو بازی مقابلِ میچیلند و آرسنال را تغییر داد. یونایتد بعد از شکست مقابلِ ساندرلند که این تیم را در پایینترین حضیضِ خودش قرار داد، حالا در یک هفته سه بازی را برده است و رفتنِ لویی ون گال تا قبل از پایانِ فصل دیگر بعید به نظر میرسد. البته باید دیدِ درستی به این داستان داشته باشیم. شکست دادنِ شروزبری تاون در اف.ای. کاپ و رسیدن به دورِ یک هشتمِ یوروپا لیگ معمولا نباید دلیلِ شادی و خوشحالیِ یونایتدیها باشد. حتی بردنِ آرسنال در اولدترافورد، جایی که آرسن ونگر از سالِ 2006 نبرده است هم خیلی اتفاقِ خاصی برایِ یونایتد نیست. اما با در نظر گرفتنِ وضعیتِ بدی که این تیم بهش دچار شده بود، قطعا این سه پیروزی حال و هوایِ تیم را بهبود داد.
حتی حال و هوایِ لویی ون گال هم عوض شده است. آن افتادن رویِ زمینِ تئاتری در اعتراض به شیرجهیِ الکسیس سانچز دوباره همانِ ون گال جنگجو، خشمگین و بامزهیِ یک دههیِ پیش را زنده کرد، مربیای که ساکنِ خطِ کنارِ زمین بود. این حرکت با استقبالِ هوادارانِ یونایتد روبرو شد، هوادارانی که داشتند از اینکه جوانانشان امیدهایِ قهرمانیِ آرسنال را نابود میکنند لذت میبردند و به جایِ فریادِ اعتراضیِ "حمله! حمله! حمله"، سرودِ "ارتشِ لویی ون گال" را میخواندند. حالا دوباره فرصتی برایِ به پایان بردنِ فصل با افتخار به دست آمده است. قهرمانی در یوروپا لیگ، یا اف.ای. کاپ محتمل است و از سویِ دیگر یونایتد تنها 3 امتیاز کمتر از سیتی در ردهیِ چهارم دارد (البته با یک بازیِ بیشتر). یونایتد موفق نشد پپ گواردیولا را به خدمت بگیرد، اما حداقل میتواند کاری کند که پپ فصلِ اولش در سیتی را در یوروپا لیگ شروع کند.
اما خودِ این حس نشان میدهد که یونایتد در سه سال بعد از بازنشستگیِ سر الکس فرگوسن چقدر سقوط کرده است. ون گال در دفاع از عملکردِ خودش و تیمش در این فصل میگوید یونایتد تنها یک بازی را با اختلافِ بیش از یک گل باخته است، بازیِ رفت مقابلِ آرسنال. اما نکته فرایِ این است. ثروتمندترین باشگاهِ انگلیس نباید برایِ رسیدن به ردهیِ چهارم دست و پا بزند، نباید از دورِ گروهیِ چمپیونز لیگ حذف شود و نباید در جامِ اتحادیه به میدلزبورو ببازد. اگر این ناکامیها در دو تورنمتِ اصلیِ این فصلی به خاطرِ بازی دادن به جوانها و با طرحی بزرگ برایِ آینده بود، قابلِ بخشش بود، مثلِ کاری که ون گال در دههیِ 90 در آژاکس کرد. ون گال در چهار ماهِ گذشته به هشت بازیکنِ زیرِ 21 سالهیِ یونایتد فرصتِ بازی در تیمِ اول را داده است، و برایِ همین باید از شجاعتش تقدیر کرد. اما خودِ ون گال هم نمیتواند ادعا کند که تمامِ اینها بخشی از یک طرحِ بزرگ برایِ آینده و با برنامهیِ قبلی بوده است. استفاده از جوانانِ تیم تا حدِ زیادی به ون گال تحمیل شد. یونایتد برایِ بازیِ امشب مقابلِ واتفورد 13 بازیکنِ تیمِ اولش را نخواهد داشت. مصدومیتهایِ پشتِ سرِ هم یک طرف، بیتعادلیِ اسکوادِ یونایتد طرفِ دیگر. این تیم ملغمهای از بازیکنانِ گرانقیمت است. درسته که تیمِ قهرمانی که سر الکس سالِ 2013 ترک کرد نیاز به تقویت و بازسازی داشت، اما تمامِ تلاشهایی که در این جهت تا امروز شده، شکست خورده است.
ادد وودوارد که جانشینِ دیوید گیل به عنوانِ مدیرِ باشگاه شد درکِ درستی از نقل و انتقالات نشان نداده و یونایتد را در خطرِ تبدیل به شدن به رئالِ مادرید انگلیس قرار داده است، تیمی ثروتمند و پر زرق و برق که قهرمان نمیشود. تمامِ اینها یادآورِ دورانِ پسا-سر مت بازی در اولدترافورد است. رفتنِ یک رئیسِ بزرگ، این بار سر الکس، حفرهیِ عمیقی در قلبِ تیم ایجاد میکند که به سادگی پر نمیشود.
زمزمهای که مدتهاست به گوش میرسد خبر از رفتنِ ون گال در تابستان، با توافق مشترک است. اتفاقی که احترامِ ون گال و پرستیژِ باشگاه و البته اد وودوارد، حامی اصلیِ او را حفظ میکند. در موردِ جانشینِ او هم فقط دو اسم به میان میآید: ژوزه مورینیو و رایان گیگز. در حالِ حاضر به نظر میرسد هیاتِ مدیرهیِ باشگاه دو دسته شدهاند. بخشِ جوانتر که اقتصادیتر فکر میکنند برایِ کسبِ موفقیت و گرفتنِ جام مورینیو را تنها گزینه میبینند و بخشِ سنتیتر که از خرابکاریهایی که همیشه مورینیو در فصلِ سومش میکند واهمه دارند، برایِ ادامه دادنِ راهِ یونایتد گیگز را گزینهیِ درست میدانند. نکتهیِ نگرانکنندهیِ دیگر دربارهیِ مورینیو این است که شاید او دیگر آن مربیِ موفق و درجه یکِ سابق نباشد. مورینیو بینِ فصلِ 2002-2003 تا 2009-2010 در کشورهایِ مختلف 6 لیگ و 2 چمپیونز لیگ برد. اما از این دوران به بعد تنها 2 لیگ برده است. از سویِ دیگر تنها تجربهیِ مربیگریِ رایان گیگز 4 بازی پس از اخراجِ دیوید مویز بوده است.
اینکه هیات مدیرهیِ یونایتد حتی حاضر نیست به گزینهای غیر از این دو گزینه فکر کند، مثلا موریسیو پوچتینو، وضعیتِ خاص و عجیبِ باشگاه را نشان میدهد. اما فعلا ون گال به جنگش در سه جبهه ادامه میدهد و با توجه به شرایطِ کنونی و دو دستگیِ هیات مدیره، بعید نیست با چند بردِ دیگر سومین سالِ خودش در اولدترافورد را هم تجربه کند.
مارکوس رشفوردِ 18 ساله در یک ساعت فوتبال 4 گل زد و سرنوشتِ دو بازی مقابلِ میچیلند و آرسنال را تغییر داد. یونایتد بعد از شکست مقابلِ ساندرلند که این تیم را در پایینترین حضیضِ خودش قرار داد، حالا در یک هفته سه بازی را برده است و رفتنِ لویی ون گال تا قبل از پایانِ فصل دیگر بعید به نظر میرسد. البته باید دیدِ درستی به این داستان داشته باشیم. شکست دادنِ شروزبری تاون در اف.ای. کاپ و رسیدن به دورِ یک هشتمِ یوروپا لیگ معمولا نباید دلیلِ شادی و خوشحالیِ یونایتدیها باشد. حتی بردنِ آرسنال در اولدترافورد، جایی که آرسن ونگر از سالِ 2006 نبرده است هم خیلی اتفاقِ خاصی برایِ یونایتد نیست. اما با در نظر گرفتنِ وضعیتِ بدی که این تیم بهش دچار شده بود، قطعا این سه پیروزی حال و هوایِ تیم را بهبود داد.
حتی حال و هوایِ لویی ون گال هم عوض شده است. آن افتادن رویِ زمینِ تئاتری در اعتراض به شیرجهیِ الکسیس سانچز دوباره همانِ ون گال جنگجو، خشمگین و بامزهیِ یک دههیِ پیش را زنده کرد، مربیای که ساکنِ خطِ کنارِ زمین بود. این حرکت با استقبالِ هوادارانِ یونایتد روبرو شد، هوادارانی که داشتند از اینکه جوانانشان امیدهایِ قهرمانیِ آرسنال را نابود میکنند لذت میبردند و به جایِ فریادِ اعتراضیِ "حمله! حمله! حمله"، سرودِ "ارتشِ لویی ون گال" را میخواندند. حالا دوباره فرصتی برایِ به پایان بردنِ فصل با افتخار به دست آمده است. قهرمانی در یوروپا لیگ، یا اف.ای. کاپ محتمل است و از سویِ دیگر یونایتد تنها 3 امتیاز کمتر از سیتی در ردهیِ چهارم دارد (البته با یک بازیِ بیشتر). یونایتد موفق نشد پپ گواردیولا را به خدمت بگیرد، اما حداقل میتواند کاری کند که پپ فصلِ اولش در سیتی را در یوروپا لیگ شروع کند.
اما خودِ این حس نشان میدهد که یونایتد در سه سال بعد از بازنشستگیِ سر الکس فرگوسن چقدر سقوط کرده است. ون گال در دفاع از عملکردِ خودش و تیمش در این فصل میگوید یونایتد تنها یک بازی را با اختلافِ بیش از یک گل باخته است، بازیِ رفت مقابلِ آرسنال. اما نکته فرایِ این است. ثروتمندترین باشگاهِ انگلیس نباید برایِ رسیدن به ردهیِ چهارم دست و پا بزند، نباید از دورِ گروهیِ چمپیونز لیگ حذف شود و نباید در جامِ اتحادیه به میدلزبورو ببازد. اگر این ناکامیها در دو تورنمتِ اصلیِ این فصلی به خاطرِ بازی دادن به جوانها و با طرحی بزرگ برایِ آینده بود، قابلِ بخشش بود، مثلِ کاری که ون گال در دههیِ 90 در آژاکس کرد. ون گال در چهار ماهِ گذشته به هشت بازیکنِ زیرِ 21 سالهیِ یونایتد فرصتِ بازی در تیمِ اول را داده است، و برایِ همین باید از شجاعتش تقدیر کرد. اما خودِ ون گال هم نمیتواند ادعا کند که تمامِ اینها بخشی از یک طرحِ بزرگ برایِ آینده و با برنامهیِ قبلی بوده است. استفاده از جوانانِ تیم تا حدِ زیادی به ون گال تحمیل شد. یونایتد برایِ بازیِ امشب مقابلِ واتفورد 13 بازیکنِ تیمِ اولش را نخواهد داشت. مصدومیتهایِ پشتِ سرِ هم یک طرف، بیتعادلیِ اسکوادِ یونایتد طرفِ دیگر. این تیم ملغمهای از بازیکنانِ گرانقیمت است. درسته که تیمِ قهرمانی که سر الکس سالِ 2013 ترک کرد نیاز به تقویت و بازسازی داشت، اما تمامِ تلاشهایی که در این جهت تا امروز شده، شکست خورده است.
ادد وودوارد که جانشینِ دیوید گیل به عنوانِ مدیرِ باشگاه شد درکِ درستی از نقل و انتقالات نشان نداده و یونایتد را در خطرِ تبدیل به شدن به رئالِ مادرید انگلیس قرار داده است، تیمی ثروتمند و پر زرق و برق که قهرمان نمیشود. تمامِ اینها یادآورِ دورانِ پسا-سر مت بازی در اولدترافورد است. رفتنِ یک رئیسِ بزرگ، این بار سر الکس، حفرهیِ عمیقی در قلبِ تیم ایجاد میکند که به سادگی پر نمیشود.
زمزمهای که مدتهاست به گوش میرسد خبر از رفتنِ ون گال در تابستان، با توافق مشترک است. اتفاقی که احترامِ ون گال و پرستیژِ باشگاه و البته اد وودوارد، حامی اصلیِ او را حفظ میکند. در موردِ جانشینِ او هم فقط دو اسم به میان میآید: ژوزه مورینیو و رایان گیگز. در حالِ حاضر به نظر میرسد هیاتِ مدیرهیِ باشگاه دو دسته شدهاند. بخشِ جوانتر که اقتصادیتر فکر میکنند برایِ کسبِ موفقیت و گرفتنِ جام مورینیو را تنها گزینه میبینند و بخشِ سنتیتر که از خرابکاریهایی که همیشه مورینیو در فصلِ سومش میکند واهمه دارند، برایِ ادامه دادنِ راهِ یونایتد گیگز را گزینهیِ درست میدانند. نکتهیِ نگرانکنندهیِ دیگر دربارهیِ مورینیو این است که شاید او دیگر آن مربیِ موفق و درجه یکِ سابق نباشد. مورینیو بینِ فصلِ 2002-2003 تا 2009-2010 در کشورهایِ مختلف 6 لیگ و 2 چمپیونز لیگ برد. اما از این دوران به بعد تنها 2 لیگ برده است. از سویِ دیگر تنها تجربهیِ مربیگریِ رایان گیگز 4 بازی پس از اخراجِ دیوید مویز بوده است.
اینکه هیات مدیرهیِ یونایتد حتی حاضر نیست به گزینهای غیر از این دو گزینه فکر کند، مثلا موریسیو پوچتینو، وضعیتِ خاص و عجیبِ باشگاه را نشان میدهد. اما فعلا ون گال به جنگش در سه جبهه ادامه میدهد و با توجه به شرایطِ کنونی و دو دستگیِ هیات مدیره، بعید نیست با چند بردِ دیگر سومین سالِ خودش در اولدترافورد را هم تجربه کند.
نظر دهید