آنالیز: رافا و نیوکاسل بهترین گزینهیِ همدیگر
پل ویلکس
رافا بنیتز در انگلیس منتقدینِ خودش را داشت، اما نتایجی که او با لیورپول و چلسی گرفت، به خصوصِ معجزهیِ استانبول در سالِ 2005 هرگز قابلِ چشمپوشی نیست. این حرکتِ رو به جلویِ بزرگیِ برایِ نیوکاسل است و با توجه به هوادارانِ زیادیِ که باشگاه دارد جایِ پیشرفتِ قابلِ ملاحظهای دارد. اما با توجه به اینکه رافا بنیتز تنها 10 بازی تا پایانِ فصل فرصت دارد، کارِ سختی برایِ استفادهیِ درست و بازی گرفتن از بازیکنانِ مستعدِ نیوکاسل روبرویش است. با این حال تخصصِ بنیتز اتفاقا در چنین شرایطی است، وقتی همه چیز به ضررش است و کسی ازش انتظارِ زیادی ندارد. بنیتز ثابت کرده با تیمهایی مثلِ لیورپول و والنسیا خیلی بهتر نتیجه میگیرد تا رئالِ مادرید. بنیتز قدرتِ بالا بردنِ تیمهایِ کوچکتر و به مقابله برخواستن با بزرگترها را دارد.
از منظری دیگر اما مربیانی که موفق میشوند تیمشان را در بازهیِ زمانیِ کوتاه از سقوط نجات بدهند، مربیانی هستند که از نظرِ روحی روانی میتوانند به بازیکنانشان شوک بدهند، نه مربیانی که مثل بنیتز به تاکتیسین بودن معروف است. برایِ همین انتظار میرود بنیتز با تجربهیِ سختی مواجه شود. بنیتز در طولِ دورانِ مربیگریاش تنها یک بار با اکسترامادورا در سالِ 1999 درگیرِ جنگِ نجات از سقوط بوده و در آن شکست خورده است. نکتهیِ جالب اینجاست که رافا بعد از سقوطِ اکسترامادورا به کشورهایِ مختلف سفر کرد و از مکتبهایِ فوتبالیِ مختلف درس گرفت، به خصوص از فوتبالِ انگلیس و باشگاهِ منچستر یوناتید. به شکلی کنایهآمیز رابطِ بنیتز با یونایتد استیو مککلارن، دستیارِ وقتِ سر الکس فرگوسن بود. خودِ بنیتز سالِ 2002 وقتی مربیِ والنسیا بود در این باره به مجلهیِ یوفا گفت: «آشنایی با مفاهیمِ فوتبالِ انگلیسی تجربهیِ فوقالعادهای برایِ من بود. من و استیو رابطهیِ خیلی خوبی باهم داریم و همیشه ازش میپرسم که شما مربیهایِ انگلیسی چطور این روحیهیِ جنگیدن تا لحظهیِ آخر و هرگز تسلیم نشدن را در بازیکناتون رهبری میکنید. اما استیو به من میگه این یک پدیدهیِ طبیعی در قلب و مغزِ هر فوتبالیستِ انگلیسی است.»
رافا حالا باید از این پدیدهیِ طبیعی استفاده کند تا تیمِ جدیدش را از سقوط به چمپیونشیپ نجات دهد، کاری که دوستِ قدیمیاش، مککلارن از پسش برنیامد. رافا بنیتز در این راه رویِ رابطهاش با هوادارانِ نیوکاسل هم حساب میکند. او بخشی از محبوبیتاش در لیورپول را مدیون جدلش با مالکینِ باشگاه، هیکس و جیلت، بود. با اینکه این جدل نهایتا به کنار رفتنِ او منجر شد، اما باعث شد تا لیورپولیها بفهمند در پشتِ پردهیِ باشگاههاشان چه اتفاقی میافتد. شرایطِ رافا در نیوکاسل هم با حضورِ مایک اشلی شباهتِ زیادی به لیورپول خواهد داشت. مخصوصا اگر رافا این فصل را به خیر بگذارند، در فصلِ آینده با بالا رفتنِ انتظارات ازش، درگیریهایِ احتمالیاش با اشلی شروع خواهد شد.
در پایان باید به یاد بیاوریم که فرناندو تورس، استیون جرارد و خوان ماتا بهترین دورانِ فوتبالشان را زیرِ نظرِ رافا بنیتز گذراندند. با اینکه توصیههایِ تاکتیکیِ زیادِ رافا برایِ بعضی بازیکنان آزاردهنده میشد و احساسِ آزادیِ عمل و فردیت را ازشان میگرفت، اما اگر نیوکاسل موفق شود جنگِ فرار از سقوط را با پیروزی پشتِ سر بگذراد، با بنیتز بالاخره میتواند به آیندهای برنامهریزی شده فکر کند، چیزی که در چند سالِ اخیر نداشته است.
رافا بنیتز در انگلیس منتقدینِ خودش را داشت، اما نتایجی که او با لیورپول و چلسی گرفت، به خصوصِ معجزهیِ استانبول در سالِ 2005 هرگز قابلِ چشمپوشی نیست. این حرکتِ رو به جلویِ بزرگیِ برایِ نیوکاسل است و با توجه به هوادارانِ زیادیِ که باشگاه دارد جایِ پیشرفتِ قابلِ ملاحظهای دارد. اما با توجه به اینکه رافا بنیتز تنها 10 بازی تا پایانِ فصل فرصت دارد، کارِ سختی برایِ استفادهیِ درست و بازی گرفتن از بازیکنانِ مستعدِ نیوکاسل روبرویش است. با این حال تخصصِ بنیتز اتفاقا در چنین شرایطی است، وقتی همه چیز به ضررش است و کسی ازش انتظارِ زیادی ندارد. بنیتز ثابت کرده با تیمهایی مثلِ لیورپول و والنسیا خیلی بهتر نتیجه میگیرد تا رئالِ مادرید. بنیتز قدرتِ بالا بردنِ تیمهایِ کوچکتر و به مقابله برخواستن با بزرگترها را دارد.
از منظری دیگر اما مربیانی که موفق میشوند تیمشان را در بازهیِ زمانیِ کوتاه از سقوط نجات بدهند، مربیانی هستند که از نظرِ روحی روانی میتوانند به بازیکنانشان شوک بدهند، نه مربیانی که مثل بنیتز به تاکتیسین بودن معروف است. برایِ همین انتظار میرود بنیتز با تجربهیِ سختی مواجه شود. بنیتز در طولِ دورانِ مربیگریاش تنها یک بار با اکسترامادورا در سالِ 1999 درگیرِ جنگِ نجات از سقوط بوده و در آن شکست خورده است. نکتهیِ جالب اینجاست که رافا بعد از سقوطِ اکسترامادورا به کشورهایِ مختلف سفر کرد و از مکتبهایِ فوتبالیِ مختلف درس گرفت، به خصوص از فوتبالِ انگلیس و باشگاهِ منچستر یوناتید. به شکلی کنایهآمیز رابطِ بنیتز با یونایتد استیو مککلارن، دستیارِ وقتِ سر الکس فرگوسن بود. خودِ بنیتز سالِ 2002 وقتی مربیِ والنسیا بود در این باره به مجلهیِ یوفا گفت: «آشنایی با مفاهیمِ فوتبالِ انگلیسی تجربهیِ فوقالعادهای برایِ من بود. من و استیو رابطهیِ خیلی خوبی باهم داریم و همیشه ازش میپرسم که شما مربیهایِ انگلیسی چطور این روحیهیِ جنگیدن تا لحظهیِ آخر و هرگز تسلیم نشدن را در بازیکناتون رهبری میکنید. اما استیو به من میگه این یک پدیدهیِ طبیعی در قلب و مغزِ هر فوتبالیستِ انگلیسی است.»
رافا حالا باید از این پدیدهیِ طبیعی استفاده کند تا تیمِ جدیدش را از سقوط به چمپیونشیپ نجات دهد، کاری که دوستِ قدیمیاش، مککلارن از پسش برنیامد. رافا بنیتز در این راه رویِ رابطهاش با هوادارانِ نیوکاسل هم حساب میکند. او بخشی از محبوبیتاش در لیورپول را مدیون جدلش با مالکینِ باشگاه، هیکس و جیلت، بود. با اینکه این جدل نهایتا به کنار رفتنِ او منجر شد، اما باعث شد تا لیورپولیها بفهمند در پشتِ پردهیِ باشگاههاشان چه اتفاقی میافتد. شرایطِ رافا در نیوکاسل هم با حضورِ مایک اشلی شباهتِ زیادی به لیورپول خواهد داشت. مخصوصا اگر رافا این فصل را به خیر بگذارند، در فصلِ آینده با بالا رفتنِ انتظارات ازش، درگیریهایِ احتمالیاش با اشلی شروع خواهد شد.
در پایان باید به یاد بیاوریم که فرناندو تورس، استیون جرارد و خوان ماتا بهترین دورانِ فوتبالشان را زیرِ نظرِ رافا بنیتز گذراندند. با اینکه توصیههایِ تاکتیکیِ زیادِ رافا برایِ بعضی بازیکنان آزاردهنده میشد و احساسِ آزادیِ عمل و فردیت را ازشان میگرفت، اما اگر نیوکاسل موفق شود جنگِ فرار از سقوط را با پیروزی پشتِ سر بگذراد، با بنیتز بالاخره میتواند به آیندهای برنامهریزی شده فکر کند، چیزی که در چند سالِ اخیر نداشته است.
نظر دهید