یادداشت: قدمِ اولِ انگلیس و دورانِ گذارِ آلمان
گابریله مارکوتی
اگر تیمِ ملیِ انگلیس یک بازی را ببازد همه چیز تیره و تار است، روی هاجسون اصلا مربیگری بلد نیست، بازیکنان بچه پولدارهایِ تنبلی هستند که لایقِ پوشیدنِ پیراهنِ تیم ملی نیستند و کلِ فوتبالِ انگلیس باید از ریشه زده شود. اگر تیمِ ملیِ انگلیس یک بازی را ببرد، حتی اگر یک بازیِ دوستانه مقابل آلمان باشد، سریع حرف از نسلِ طلایی زده میشود، همه چیز در کلاسِ جهانی است و هیچ کشوری استعدادِ فوتبالِ انگلیس را ندارد.
این رویکردی ناسالم و مضرر است. اما همینی است که هست. و البته اگر قهرمانِ دنیا را ببرید حق دارید خوشحال باشید. اصلا هم اهمیتی ندارد که بازی دوستانه بوده و آلمان از جامِ جهانی به بعد در چنین بازیهایی در زمینِ خودش 2-1 به آمریکا باخته، 4-2 به آرژانتین باخته، 2-2 با استرالیا مساوی کرده و البته خارج از آلمان هم 1-0 اسپانیا را برده و 2-0 به فرانسه باخته است. بیشتر از نتیجه، نمایشِ انگلیس در نیمهیِ دوم بود که از نظرِ روحی روانی خیلی بالایشان برد و کمکِ زیادی به اعتماد به نفسِ بازیکنانی مثلِ هری کین و جیمی واردی و دلی علی کرد. انگلیسیها برعکسِ سابقهشان در نیمهیِ دوم خشکشان نزد. این نشانهیِ خیلی خوبی است. اما روی هاجسون حواسش به شرایط است و از اینکه تیمش موردِ انتقادِ شدید قرار میگیرد و بعد یک باره ازش فقط تعریف و تمجید میکنند نگران است. حق با هاجسون است. این بازیکنان هیچ افتخاری با تیمِ ملی به دست نیاوردهاند و به جز گری کیهیل، در سطحِ باشگاهی هم هنوز جامِ مهمی نبردهاند. برایِ همین باید تشنهیِ موفقیت گذاشتشان تا وقتی خودشان را در یک بازیِ بزرگِ رسمی ثابت کنند.
اما از منظرِ آلمان. آلمانیها نباید این بازیهایِ دوستانه و نتایجش را خیلی جدی بگیرند. انتقادی که از آلمان در هفتهیِ اخیر شده این بوده که چرا بعد از 2-0 جلو افتادند بازی را رها کردند و اجازه دادند انگلیس به بازی برگردد. نکتهیِ مهمی که باید در نظر بگیریم این است که خطِ دفاعیای که قهرمانِ دو سال پیش در برزیل قهرمانِ جهان شد تغییر کرده است. فیلیپ لام و پر مرتهساکر از فوتبالِ ملی بازنشسته شدند و بندیکت هودس و جروم بواتنگ فعلا مصدوم هستند. از خطِ دفاعیای که در فینالِ ریو مقابلِ آرژانتین به زمین رفت، فقط متس هوملز جلویِ انگلیس بازی کرد، آن هم فقط یک نیمه. جانشینِ هوملز جاناتان تا بود، مدافعی آیندهدار ولی هنوز خیلی خام. باقیِ خطِ دفاعیِ تیمِ یواخیم لوف هم امره چان بود که در دفاعِ راست قرار گرفته بود، پستی که اصلا در لیورپول بازی نمیکند، جوناس هکتور در دفاعِ چپ بود و آنتونیو رودیگرِ کمتجربه در مرکز.
خیلیها از راهی که آلمان در یک دههیِ اخیر رفت و فوتبالش را از نو ساخت تعریف میکنند و اعتقاد دارند این شیوه باید در کشورهایِ خودشان هم پیاده شود. اما به هر دلیلی که بوده، این نوسازی با خودش مهاجم نداشته است. درسته که ماریو گومزِ 31 ساله خیلی هم سنش بالا نیست و گل هم زد، اما مشخص نیست که او به سیستمِ لوف بخورد یا نه. گومز که این فصل به صورتِ قرضی در بشیکتاش بازی میکند در 34 بازی 21 گل زده است. اما هیچکس فراموش نمیکند که گومز در 3 فصلِ پیشش به دلیلِ مصدومیت و از فرم خارج شدنش، در مجموع 18 گل در لیگ برایِ بایرن مونیخ و فیورنتینا زد. با این حال آلمان در یورو به مشکل نخواهد خورد چون در بدترین حالت لوف میتواند از توماس مولر به عنوانِ مهاجمِ مرکزی استفاده کند، بازیکنی که بهتر از خیلی از مهاجمینِ مرکزیِ کلاسیک گل میزند. اما نمیشود به این مسئله فکر نکرد که چرا آلمان اینقدر مهاجم کم دارد.
اگر تیمِ ملیِ انگلیس یک بازی را ببازد همه چیز تیره و تار است، روی هاجسون اصلا مربیگری بلد نیست، بازیکنان بچه پولدارهایِ تنبلی هستند که لایقِ پوشیدنِ پیراهنِ تیم ملی نیستند و کلِ فوتبالِ انگلیس باید از ریشه زده شود. اگر تیمِ ملیِ انگلیس یک بازی را ببرد، حتی اگر یک بازیِ دوستانه مقابل آلمان باشد، سریع حرف از نسلِ طلایی زده میشود، همه چیز در کلاسِ جهانی است و هیچ کشوری استعدادِ فوتبالِ انگلیس را ندارد.
این رویکردی ناسالم و مضرر است. اما همینی است که هست. و البته اگر قهرمانِ دنیا را ببرید حق دارید خوشحال باشید. اصلا هم اهمیتی ندارد که بازی دوستانه بوده و آلمان از جامِ جهانی به بعد در چنین بازیهایی در زمینِ خودش 2-1 به آمریکا باخته، 4-2 به آرژانتین باخته، 2-2 با استرالیا مساوی کرده و البته خارج از آلمان هم 1-0 اسپانیا را برده و 2-0 به فرانسه باخته است. بیشتر از نتیجه، نمایشِ انگلیس در نیمهیِ دوم بود که از نظرِ روحی روانی خیلی بالایشان برد و کمکِ زیادی به اعتماد به نفسِ بازیکنانی مثلِ هری کین و جیمی واردی و دلی علی کرد. انگلیسیها برعکسِ سابقهشان در نیمهیِ دوم خشکشان نزد. این نشانهیِ خیلی خوبی است. اما روی هاجسون حواسش به شرایط است و از اینکه تیمش موردِ انتقادِ شدید قرار میگیرد و بعد یک باره ازش فقط تعریف و تمجید میکنند نگران است. حق با هاجسون است. این بازیکنان هیچ افتخاری با تیمِ ملی به دست نیاوردهاند و به جز گری کیهیل، در سطحِ باشگاهی هم هنوز جامِ مهمی نبردهاند. برایِ همین باید تشنهیِ موفقیت گذاشتشان تا وقتی خودشان را در یک بازیِ بزرگِ رسمی ثابت کنند.
اما از منظرِ آلمان. آلمانیها نباید این بازیهایِ دوستانه و نتایجش را خیلی جدی بگیرند. انتقادی که از آلمان در هفتهیِ اخیر شده این بوده که چرا بعد از 2-0 جلو افتادند بازی را رها کردند و اجازه دادند انگلیس به بازی برگردد. نکتهیِ مهمی که باید در نظر بگیریم این است که خطِ دفاعیای که قهرمانِ دو سال پیش در برزیل قهرمانِ جهان شد تغییر کرده است. فیلیپ لام و پر مرتهساکر از فوتبالِ ملی بازنشسته شدند و بندیکت هودس و جروم بواتنگ فعلا مصدوم هستند. از خطِ دفاعیای که در فینالِ ریو مقابلِ آرژانتین به زمین رفت، فقط متس هوملز جلویِ انگلیس بازی کرد، آن هم فقط یک نیمه. جانشینِ هوملز جاناتان تا بود، مدافعی آیندهدار ولی هنوز خیلی خام. باقیِ خطِ دفاعیِ تیمِ یواخیم لوف هم امره چان بود که در دفاعِ راست قرار گرفته بود، پستی که اصلا در لیورپول بازی نمیکند، جوناس هکتور در دفاعِ چپ بود و آنتونیو رودیگرِ کمتجربه در مرکز.
خیلیها از راهی که آلمان در یک دههیِ اخیر رفت و فوتبالش را از نو ساخت تعریف میکنند و اعتقاد دارند این شیوه باید در کشورهایِ خودشان هم پیاده شود. اما به هر دلیلی که بوده، این نوسازی با خودش مهاجم نداشته است. درسته که ماریو گومزِ 31 ساله خیلی هم سنش بالا نیست و گل هم زد، اما مشخص نیست که او به سیستمِ لوف بخورد یا نه. گومز که این فصل به صورتِ قرضی در بشیکتاش بازی میکند در 34 بازی 21 گل زده است. اما هیچکس فراموش نمیکند که گومز در 3 فصلِ پیشش به دلیلِ مصدومیت و از فرم خارج شدنش، در مجموع 18 گل در لیگ برایِ بایرن مونیخ و فیورنتینا زد. با این حال آلمان در یورو به مشکل نخواهد خورد چون در بدترین حالت لوف میتواند از توماس مولر به عنوانِ مهاجمِ مرکزی استفاده کند، بازیکنی که بهتر از خیلی از مهاجمینِ مرکزیِ کلاسیک گل میزند. اما نمیشود به این مسئله فکر نکرد که چرا آلمان اینقدر مهاجم کم دارد.
۱ نظر
-
سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۵، ۱۱:۲۱