ستون طنزیم: آتش بر دلها نهادی چزار
هومن جعفری/ایران ورزشی آی اسپورت - بله آقا! لب لعلی هم از آقای چزاره مالدینی نچشیدیم و نامبرده هم جام الست را سر کشید و رفت. ما از طریق همین تریبون به خانواده ایشان، پسر رشیدشان پائولو که قصد فروش خانه اقساطی در ترکیه را ندارد و سایر بازماندگان آن مرحوم تسلیت گفته صبر جزیل آرزومندیم. هر چند آن مرحوم نه در دوران بازیگری و نه در دوران مربیگری مالی نبود ولی این دلیل نمیشود که ما سنت ایرانی تعریف کردن از مرده و سنگ زدن به زنده را از یاد ببریم. آتشی بر دل نهادی چزاره جان!
کی به کیه؟ رضا حسنیخو مدیر کل حراست ورزش گفته است: «چرا عدهای میگویند که وزارت ورزش با تیم ملی همکاری ندارد. همین مدت که کمپ تیم ملی زیر کشت رفته، زمین پژوهشکده صنعت نفت را وزارت ورزش برای تیم ملی فراهم کرد. همه این مسائل با همدلی و برادری درست میشود. با داد و بیداد کردن و جوسازی یا فضاسازی علیه یکدیگر کاری پیش نمیرود. باید با رفاقت و دوستی کنار هم باشیم و همه به تیم ملی کمک کنیم.» نتیجه اینکه ما یک فدراسیونی داریم که در آن معلوم نیست کی دارد میرود و کی دارد میآید و کی با کیروش دشمن است و کی با کیروش دوست است و کیروش با کی خوب است و با کی داداشی است و با کی بد است و کی را میزند و به آینه بغل مازراتی پسر کی تیکه میاندازد. نتیجه اینکه در فوتبال ایران ما فکر میکنیم که فدراسیون پشتیبان کیروش است اما همه دارند زیرآب کارلوس را میزنند و همه هم فکر میکنند وزارت ورزش دشمن خونی کارلوس است اما برایش زمین تمرین جور میکند! یعنی اگر خودتان فهمیدید در ورزش ما چه خبر است که در آن این اتفاقات رخ میدهد به ما هم شیرفهم کنید. جای دوری نمیرود!
قصه ننه زیزو ببینید یکبار بیشتر برایتان تعریف نمیکنم. انریکه شب بازی الکلاسیکو رفته بود سقاخونه شمع روشن کند دید یک ننهای دارد گریه میکند. پرسید: چرا گریه میکنی ننه؟ ننه هم گفت: من ننه زیزو هستم. تیم پسرم فردا الکلاسیکو دارد. دارم دعا میکنم مساوی کنند چون پرز میخواهد سر پسرم را بخورد و جایش هوو بیاورد. من هم بیمه ندارم، شوهرم هم فوت کرده، خودم هم پایم نقرس دارد. خرج زندگی مان را همین پسره زیزو از باشگاه میدهد. ببازد اخراج میشود و من باید بروم شب در خانه سالمندان زندگی کنم. تازه پسرم هم روی حقوقش اقدام کرده که موهایش را بکارد. دستمان الان تنگ تنگ است. آمدهام اینجا دعا کنم بلکه بازی مساوی شود و پسرم سرکار بماند. اینجا بود که انریکه هزار یورو به ننه زیزو داد و گفت بیا ننه! برو این پول را روی برد رئال شرط ببند. اگر باختی فدای سرت و اگر بردی هم که دیگر دستت توی جیب خودت است! اینجا بود که ننه زیزو حسابی گریه کرد و گفت: الهی خیر از جوونیت ببینی. ایشالا آن دنیا با رئالی جماعت محشور نشوی! همینطوری بود که آنطوری شد. گفتیم این را بگوییم فردا کسی باورش نشود که بارسا در زمین خودش با رئال 10 نفره باخته!
به کانال تلگرام آی اسپورت سر بزنید: TELEGRAM.ME/ISPORT_CHANNEL
کی به کیه؟ رضا حسنیخو مدیر کل حراست ورزش گفته است: «چرا عدهای میگویند که وزارت ورزش با تیم ملی همکاری ندارد. همین مدت که کمپ تیم ملی زیر کشت رفته، زمین پژوهشکده صنعت نفت را وزارت ورزش برای تیم ملی فراهم کرد. همه این مسائل با همدلی و برادری درست میشود. با داد و بیداد کردن و جوسازی یا فضاسازی علیه یکدیگر کاری پیش نمیرود. باید با رفاقت و دوستی کنار هم باشیم و همه به تیم ملی کمک کنیم.» نتیجه اینکه ما یک فدراسیونی داریم که در آن معلوم نیست کی دارد میرود و کی دارد میآید و کی با کیروش دشمن است و کی با کیروش دوست است و کیروش با کی خوب است و با کی داداشی است و با کی بد است و کی را میزند و به آینه بغل مازراتی پسر کی تیکه میاندازد. نتیجه اینکه در فوتبال ایران ما فکر میکنیم که فدراسیون پشتیبان کیروش است اما همه دارند زیرآب کارلوس را میزنند و همه هم فکر میکنند وزارت ورزش دشمن خونی کارلوس است اما برایش زمین تمرین جور میکند! یعنی اگر خودتان فهمیدید در ورزش ما چه خبر است که در آن این اتفاقات رخ میدهد به ما هم شیرفهم کنید. جای دوری نمیرود!
قصه ننه زیزو ببینید یکبار بیشتر برایتان تعریف نمیکنم. انریکه شب بازی الکلاسیکو رفته بود سقاخونه شمع روشن کند دید یک ننهای دارد گریه میکند. پرسید: چرا گریه میکنی ننه؟ ننه هم گفت: من ننه زیزو هستم. تیم پسرم فردا الکلاسیکو دارد. دارم دعا میکنم مساوی کنند چون پرز میخواهد سر پسرم را بخورد و جایش هوو بیاورد. من هم بیمه ندارم، شوهرم هم فوت کرده، خودم هم پایم نقرس دارد. خرج زندگی مان را همین پسره زیزو از باشگاه میدهد. ببازد اخراج میشود و من باید بروم شب در خانه سالمندان زندگی کنم. تازه پسرم هم روی حقوقش اقدام کرده که موهایش را بکارد. دستمان الان تنگ تنگ است. آمدهام اینجا دعا کنم بلکه بازی مساوی شود و پسرم سرکار بماند. اینجا بود که انریکه هزار یورو به ننه زیزو داد و گفت بیا ننه! برو این پول را روی برد رئال شرط ببند. اگر باختی فدای سرت و اگر بردی هم که دیگر دستت توی جیب خودت است! اینجا بود که ننه زیزو حسابی گریه کرد و گفت: الهی خیر از جوونیت ببینی. ایشالا آن دنیا با رئالی جماعت محشور نشوی! همینطوری بود که آنطوری شد. گفتیم این را بگوییم فردا کسی باورش نشود که بارسا در زمین خودش با رئال 10 نفره باخته!
به کانال تلگرام آی اسپورت سر بزنید: TELEGRAM.ME/ISPORT_CHANNEL
نظر دهید