مورینیویِ ایتالیایی در استمفورد بریج
تلفنِ ماتیا دسترو در حالیکه چند ساعتی بیشتر از مراسمِ ازدواجش نگذشته بود ساعتِ 5 صبح زنگ خورد. دسترو باید همسرش را ترک میکرد و راهیِ اردویِ تیمِ ملی در فلورانس میشد. «اگه دستِ من بود بلافاصله بعد از اینکه کیک را میبرید مجبورش میکردم به اردو بیاد.» این روحیهیِ آنتونیو کونته است، مربیای که اگر قدرتش را داشت کریسمس را هم تعطیل میکرد. بازیکنانِ سینا بیش از هر تیمِ دیگری این ادعا را درک میکنند. سالِ 2010 سینا در ردهیِ دومِ سریِ بی قرار داشت و قبل از تعطیلاتِ زمستانی آخرین بازیاش را به وارزه باخت. وقتی بازیکنانِ سینا روزِ بعد از کریسمس به زمینِ تمرین آمدند فهمیدند که باید بقیهیِ تعطیلات را در اردویِ تنبیهی، در فاصلهیِ 400 مایلی سیسیل سپری کنند.
در ایتالیا به آنتونیو کونته "مارتلو" میگویند؛ پتک. کونته هرگز از کوبیدنِ بازیکنانش برایِ شکل دادن بهشان دست نمیکشد. برایِ کونته مهم نیست این بازیکن جان تری باشد یا کندی. شهرت هیچ اهمیتی برایِ کونته ندارد و همانطور که ماریو بالوتلی فهمید، استعداد هم به خودیِ خود تضمینی برایِ بازی کردن در تیمِ کونته نیست. جایگاهِ بازیکنان از نظرِ کونته فقط با معیارِ آخرین بازی و آخرین جلسهیِ تمرین سنجیده میشود. یکی از شعارهایِ او در یوونتوس "چمن خوردن" بود. کونته از بازیکنانش انتظار دارد، مثلِ دورانی که خودش بازی میکرد، با تمامِ وجود عرق بریزند و بجنگند. بازیکنی که این کار را نکند جایی در تیمِ کونته ندارد.
متئو دارمیان هرگز این حرفِ کونته را فراموش نمیکند: «درهایِ تیم ملی به همون سرعت که به رویتون باز میشه، به همون سرعت میتونه راهیِ خونتون بکنه.» برایِ همین است که کونته گراتزایانو پله را به بالوتلی ترجیح میدهد. پله استعدادِ ذاتی و شهرتِ بالوتلی را ندارد، اما پرتلاش و سختکوش است. راهِ جلبِ علاقه و احترامِ کونته همین است. احتمالا بازیکنانِ چلسی همین حالا شروع به پیغام دادن به فرانک لمپارد کردهاند تا از آندرهآ پیرلو، همبازیاش در نیویورک بپرسد کونته چه جور مربیای است. جان تری باید بیش از همه با توجه به رویکردِ سرد و بدونِ احساساتِ کونته در قبالِ آلساندرو دل پیرو مراقبِ خودش باشد. پیرلو حتما از وضعیتِ رختکنِ یوونتوس به لمپارد خواهد گفت: «خطرناکترین منطقهیِ تورین!» پرتابِ بطریهایِ آب و ماژیکها امری طبیعی در این رختکن بود.
این رفتارِ کونته البته در جهتِ جلبِ توجهِ کاملِ بازیکنانش بود، برایِ اینکه مطمئن باشد صد در صد دستورهایش را اجرا میکنند. کونته روانشناسیِ خاصِ خودش را دارد و دقیقا میداند چطور از حسِ غرورِ بازیکنانش استفاده کند. قبل از بازیِ مقدماتیِ یورو مقابلِ کرواسی، او مصاحبهیِ داریو سرنا را رویِ دیوارِ رختکنِ ایتالیا زد و به بازیکنانش گفت: «بچهها این چیزیه که دربارهیِ ما میگن.» خطابههایِ کونته پیش از بازیهایِ حساس ال پاچینو را رو سفید میکرد.
کونته فشار را همیشه رویِ تیمش حفظ میکند. اما این فشار به جایِ ناراحتی و نفرت، وفاداریِ سرسختانهیِ بازیکنانش را به همراه دارد. آرتورو ویدال دربارهیِ مربیِ سابقش میگوید: «اگه قرار باشه برم جنگ کونته را با خودم میبرم.» پیرلو در کتابش، "فکر میکنم پس بازی میکنم"، مینویسد: «اگر به آریگو ساکی میگوییم نابغه، به آنتونیو کونته باید چه بگوییم؟» یکی از نکاتی که یوونتوسیها بارها و بارها با کونته تجربه کردند پیشبینیهایِ او از جریانِ بازی و اتفاقاتی که قرار است بیفتد بود. کونته پیش از این که مشکلی پیش بیاید، با پیشبینیِ آن، راهِ حلش را به تیمش میگفت. دقتِ کونته رویِ جزییات فوقالعاده بالا است. در فوتبال معمولا دیدی است که میگوید آنالیزِ حریف نباید از یک ربع بیشتر شود چون حوصلهیِ بازیکنان سر میرود و حواسشان پرت میشود. کونته سابقهیِ آنالیزهایِ یک ساعت و بیست دقیقه داشته است. برایِ همین پیرلو میگوید بیشتر از هر مربیِ دیگری از کونته فوتبال آموخته و پوگبا و توز هم کار کردن با او مثلِ رفتن به دانشگاهِ فوتبال میدانند.
برایِ کونته مهمترین مسئله پیروزی است. کونته دخترِ خودش را ویتوریا نامیده است؛ پیروزی. وقتی کونته راهیِ یوونتوس شد، بیانکونری دو فصلِ پیاپی مقامی بهتر از هفتم به دست نیاورده بود. کونته در اولین فصل بدونِ شکست تیمش را قهرمان کرد. یوونتوس 49 بازیِ بدونِ شکست در لیگ را پشتِ سر گذاشت، درست مثلِ تیمِ تسخیرناپذیرانِ آرسنال. یونتوسِ کونته در فصلِ دوم هم بیشتر از فصلِ اول امتیاز گرفت، هم بیشتر گل زد و هم کمتر گل خورد. و در نهایت در فصلِ سوم یوونتوس تمامِ بازیهایِ خانگیاش را برد و بدل به اولین تیمی در تاریخِ سریِ آ شد که مرزِ 100 امتیاز را رد کرده است. قبل از بازیِ آخرِ خانگی مقابلِ کالیاری، کونته میترسید تیمش که قهرمانیاش قطعی شده تمرکزش را از دست بدهد و این پیروزیِ رکوردشکن را به دست نیاورد. برایِ اینکه از این اتفاق جلوگیری کند وقتی جی جی بوفون تنها چند دقیقه به جلسهیِ تیم دیر رسید، کونته آنقدر سرش فریاد کشید که بازیکنانِ دیگر باورشان نمیشد. این حرکت که به "متودو کونته" معروف شد باعث شد تا بقیه از حس و حالِ جشن و پایکوبی بیرون بیایند و بازیِ آخر را ببرند و تاریخساز شوند.
نکتهیِ مهم اینجاست که بوفون از این حرکتِ کونته ناراحت نشد و بعد از بازی گفت خوشحال است که با هدف قرار گرفته شدن به تیمش کمک کرده است. در لیگی که قطعا پپ گواردیولا و احتمالا ژوزه مورینیو را دارد، چنین رویکرد و روحیهای برایِ رقابت لازم است. اگر چلسی دنبالِ یک آقایِ خاصِ جوانتر و جدید میگشت، قطعا گزینهای بهتر از آنتونیو کونته نبود.
در ایتالیا به آنتونیو کونته "مارتلو" میگویند؛ پتک. کونته هرگز از کوبیدنِ بازیکنانش برایِ شکل دادن بهشان دست نمیکشد. برایِ کونته مهم نیست این بازیکن جان تری باشد یا کندی. شهرت هیچ اهمیتی برایِ کونته ندارد و همانطور که ماریو بالوتلی فهمید، استعداد هم به خودیِ خود تضمینی برایِ بازی کردن در تیمِ کونته نیست. جایگاهِ بازیکنان از نظرِ کونته فقط با معیارِ آخرین بازی و آخرین جلسهیِ تمرین سنجیده میشود. یکی از شعارهایِ او در یوونتوس "چمن خوردن" بود. کونته از بازیکنانش انتظار دارد، مثلِ دورانی که خودش بازی میکرد، با تمامِ وجود عرق بریزند و بجنگند. بازیکنی که این کار را نکند جایی در تیمِ کونته ندارد.
متئو دارمیان هرگز این حرفِ کونته را فراموش نمیکند: «درهایِ تیم ملی به همون سرعت که به رویتون باز میشه، به همون سرعت میتونه راهیِ خونتون بکنه.» برایِ همین است که کونته گراتزایانو پله را به بالوتلی ترجیح میدهد. پله استعدادِ ذاتی و شهرتِ بالوتلی را ندارد، اما پرتلاش و سختکوش است. راهِ جلبِ علاقه و احترامِ کونته همین است. احتمالا بازیکنانِ چلسی همین حالا شروع به پیغام دادن به فرانک لمپارد کردهاند تا از آندرهآ پیرلو، همبازیاش در نیویورک بپرسد کونته چه جور مربیای است. جان تری باید بیش از همه با توجه به رویکردِ سرد و بدونِ احساساتِ کونته در قبالِ آلساندرو دل پیرو مراقبِ خودش باشد. پیرلو حتما از وضعیتِ رختکنِ یوونتوس به لمپارد خواهد گفت: «خطرناکترین منطقهیِ تورین!» پرتابِ بطریهایِ آب و ماژیکها امری طبیعی در این رختکن بود.
این رفتارِ کونته البته در جهتِ جلبِ توجهِ کاملِ بازیکنانش بود، برایِ اینکه مطمئن باشد صد در صد دستورهایش را اجرا میکنند. کونته روانشناسیِ خاصِ خودش را دارد و دقیقا میداند چطور از حسِ غرورِ بازیکنانش استفاده کند. قبل از بازیِ مقدماتیِ یورو مقابلِ کرواسی، او مصاحبهیِ داریو سرنا را رویِ دیوارِ رختکنِ ایتالیا زد و به بازیکنانش گفت: «بچهها این چیزیه که دربارهیِ ما میگن.» خطابههایِ کونته پیش از بازیهایِ حساس ال پاچینو را رو سفید میکرد.
کونته فشار را همیشه رویِ تیمش حفظ میکند. اما این فشار به جایِ ناراحتی و نفرت، وفاداریِ سرسختانهیِ بازیکنانش را به همراه دارد. آرتورو ویدال دربارهیِ مربیِ سابقش میگوید: «اگه قرار باشه برم جنگ کونته را با خودم میبرم.» پیرلو در کتابش، "فکر میکنم پس بازی میکنم"، مینویسد: «اگر به آریگو ساکی میگوییم نابغه، به آنتونیو کونته باید چه بگوییم؟» یکی از نکاتی که یوونتوسیها بارها و بارها با کونته تجربه کردند پیشبینیهایِ او از جریانِ بازی و اتفاقاتی که قرار است بیفتد بود. کونته پیش از این که مشکلی پیش بیاید، با پیشبینیِ آن، راهِ حلش را به تیمش میگفت. دقتِ کونته رویِ جزییات فوقالعاده بالا است. در فوتبال معمولا دیدی است که میگوید آنالیزِ حریف نباید از یک ربع بیشتر شود چون حوصلهیِ بازیکنان سر میرود و حواسشان پرت میشود. کونته سابقهیِ آنالیزهایِ یک ساعت و بیست دقیقه داشته است. برایِ همین پیرلو میگوید بیشتر از هر مربیِ دیگری از کونته فوتبال آموخته و پوگبا و توز هم کار کردن با او مثلِ رفتن به دانشگاهِ فوتبال میدانند.
برایِ کونته مهمترین مسئله پیروزی است. کونته دخترِ خودش را ویتوریا نامیده است؛ پیروزی. وقتی کونته راهیِ یوونتوس شد، بیانکونری دو فصلِ پیاپی مقامی بهتر از هفتم به دست نیاورده بود. کونته در اولین فصل بدونِ شکست تیمش را قهرمان کرد. یوونتوس 49 بازیِ بدونِ شکست در لیگ را پشتِ سر گذاشت، درست مثلِ تیمِ تسخیرناپذیرانِ آرسنال. یونتوسِ کونته در فصلِ دوم هم بیشتر از فصلِ اول امتیاز گرفت، هم بیشتر گل زد و هم کمتر گل خورد. و در نهایت در فصلِ سوم یوونتوس تمامِ بازیهایِ خانگیاش را برد و بدل به اولین تیمی در تاریخِ سریِ آ شد که مرزِ 100 امتیاز را رد کرده است. قبل از بازیِ آخرِ خانگی مقابلِ کالیاری، کونته میترسید تیمش که قهرمانیاش قطعی شده تمرکزش را از دست بدهد و این پیروزیِ رکوردشکن را به دست نیاورد. برایِ اینکه از این اتفاق جلوگیری کند وقتی جی جی بوفون تنها چند دقیقه به جلسهیِ تیم دیر رسید، کونته آنقدر سرش فریاد کشید که بازیکنانِ دیگر باورشان نمیشد. این حرکت که به "متودو کونته" معروف شد باعث شد تا بقیه از حس و حالِ جشن و پایکوبی بیرون بیایند و بازیِ آخر را ببرند و تاریخساز شوند.
نکتهیِ مهم اینجاست که بوفون از این حرکتِ کونته ناراحت نشد و بعد از بازی گفت خوشحال است که با هدف قرار گرفته شدن به تیمش کمک کرده است. در لیگی که قطعا پپ گواردیولا و احتمالا ژوزه مورینیو را دارد، چنین رویکرد و روحیهای برایِ رقابت لازم است. اگر چلسی دنبالِ یک آقایِ خاصِ جوانتر و جدید میگشت، قطعا گزینهای بهتر از آنتونیو کونته نبود.
۱ نظر
-
يكشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۵، ۲۰:۵۲