یادداشت: روزهایِ خوب و بدِ میلان با میهایلوویچ
آرش حقیقی
رویایِ رسیدن به ردهیِ سوم و بازگشت به چمپیونز لیگ برایِ روسونری محو شده بود و تنها شانسِ میهایلوویچ برایِ نجاتِ فصل و نجاتِ شغلش برایِ فصلِ آینده، پیروزی در فینالِ کوپا ایتالیا، 21 می در استادیو الیمپیکو مقابلِ یوونتوس به نظر میرسید. در نهایت شکست مقابلِ بیانکونری آخرین میخِ تابوتِ میها شد، اما بیش از یک ماه زودتر از آنچه انتظارش را داشت. میلان در هفتهیِ سی و دومِ سریِ آ با درخششِ بوفون در سن سیرو 2-1 به یوونتوس باخت و سینیسا میهایلوویچ اخراج شد.
میها فصلِ خودش با میلان را با پیروزی در دورِ سومِ کوپا ایتالیا مقابلِ پروجا آغاز کرد. اما سریِ آ برایِ مربیِ جدیدِ روسونری با شکستِ 2-0 مقابلِ فیورنتینا شروع شد. میلان تا هفتهیِ هفتم سه بارِ دیگر طعمِ تلخِ شکست را چشید، دربی دلا مادونینا را به اینتر باخت، در زمینِ جنوا شکست خورد و بدتر از همه در سن سیرو با 4 گل مقابلِ ناپولیِ مائوریتزیو ساری به زانو درآمد. پروژهای که قرار بود میلان را یک بار دیگر به قلهیِ فوتبالِ ایتالیا و اروپا برساند خیلی زود شکست خورده به نظر میرسید و 80 میلیون یورویی که سیلویو برلوسکونی در تابستان برایِ خریدِ آلسیو رومانیولی، آندرهآ برتولاچی، کارلوس باکا و لوئیز آدریانو خرج کرده بود هم فرقی به حالِ روسونریِ سقوط کرده نکرده بود.
در این دوران خشمِ اولتراهایِ میلان بیشتر متوجهِ برلوسکونی و سیاستهایِ اشتباهاش بود تا خودِ میهایلوویچای که اعتراف کرد خطاهایِ خودش را گردن میگیرد. اما اواخرِ اکتبر پرتویِ نوری بر شروعِ تاریکِ میلان انداخت و سه پیروزیِ پیاپی مقابلِ ساسوئولو، کیوو و به خصوص بردِ 3-1 خارج از خانه مقابلِ لاتزیو، به علاوهیِ ظهور پدیدهیِ جوانی به نامِ جی جی دوناروما که پاسخِ اعتمادِ مربیاش را با نمایشهایی خیرهکننده داد، شرایط را اندکی بهبود داد. ادامهیِ فصل با تساویهایِ ناامیدکننده مقابلِ آتالانتا، کارپی و ورونا و شکست 1-0 در جی استادیوم مقابلِ یوونتوس پی گرفته شد و ردهیِ سومِ جدول و رسیدن به چمپیونز لیگ دورتر و دورتر شد.
سالِ نو و نیمِ فصلِ دوم هم با شکستِ خانگی مقابلِ بولونیا شروع شد و میهایلوویچ در آستانهیِ اخراج قرار گرفت. اما تغییرِ سیستم میلان به 2-4-4 که البته در دسامبر شروع شده بود و درخششِ جاکومو بوناونتورا و کیسوکه هوندا و زوجِ هماهنگی که کارلوس باکا و امبایه نیانگ از ترکیبِ قدرتِ گلزنی و سرعتشان ساختند باعث شد تا میلان 12 بازیِ بدونِ شکست را در رقابتهایِ مختلف تجربه کند، به فینالِ کوپا ایتالیا برسد، اینتر را در دربی 3-0 شکست بدهد (بازیای که میهایلوویچ از آن به عنوانِ بهترین لحظهیِ مربیگریاش نام برد) و در هفتهیِ بیست و هفتم تنها 6 امتیاز با رم در ردهیِ سوم فاصله پیدا کند.
اما طبقِ سنتِ کوتاه مدتِ میهایلوویچ در میلان، رویایِ روسونری خیلی زود به پایان رسید. ماهِ مارچ که پیش درآمدش تصادف و مصدومیتِ نیانگ بود و با پیروزیِ 5-0 در بازیِ برگشتِ نیمه نهاییِ کوپا ایتالیا مقابلِ الساندریا شروع شده بود با شکستِ 2-0 در زمینِ ساسوئولو پی گرفته شد. دو تساوی مقابلِ کیوو و لاتزیو و شکست مقابلِ آتالانتا و یوونتوس فاصلهیِ میلان با رمِ اوج گرفته با لوچانو اسپالتی را به 15 امتیاز رساند و پایانِ کارِ سینیسا میهایلوویچ را رقم زد. میها میلان را با 13 پیروزی، 10 تساوی و 9 شکست در سریِ آ و 6 پیروزی در کوپا ایتالیا ترک کرد و با وجودِ پایانِ تلخش در سن سیرو موفق شد تا هفتهیِ سی و دوم 6 امتیاز بیشتر از فصلِ پیشِ پیپو اینتزاگی بگیرد.
رویایِ رسیدن به ردهیِ سوم و بازگشت به چمپیونز لیگ برایِ روسونری محو شده بود و تنها شانسِ میهایلوویچ برایِ نجاتِ فصل و نجاتِ شغلش برایِ فصلِ آینده، پیروزی در فینالِ کوپا ایتالیا، 21 می در استادیو الیمپیکو مقابلِ یوونتوس به نظر میرسید. در نهایت شکست مقابلِ بیانکونری آخرین میخِ تابوتِ میها شد، اما بیش از یک ماه زودتر از آنچه انتظارش را داشت. میلان در هفتهیِ سی و دومِ سریِ آ با درخششِ بوفون در سن سیرو 2-1 به یوونتوس باخت و سینیسا میهایلوویچ اخراج شد.
میها فصلِ خودش با میلان را با پیروزی در دورِ سومِ کوپا ایتالیا مقابلِ پروجا آغاز کرد. اما سریِ آ برایِ مربیِ جدیدِ روسونری با شکستِ 2-0 مقابلِ فیورنتینا شروع شد. میلان تا هفتهیِ هفتم سه بارِ دیگر طعمِ تلخِ شکست را چشید، دربی دلا مادونینا را به اینتر باخت، در زمینِ جنوا شکست خورد و بدتر از همه در سن سیرو با 4 گل مقابلِ ناپولیِ مائوریتزیو ساری به زانو درآمد. پروژهای که قرار بود میلان را یک بار دیگر به قلهیِ فوتبالِ ایتالیا و اروپا برساند خیلی زود شکست خورده به نظر میرسید و 80 میلیون یورویی که سیلویو برلوسکونی در تابستان برایِ خریدِ آلسیو رومانیولی، آندرهآ برتولاچی، کارلوس باکا و لوئیز آدریانو خرج کرده بود هم فرقی به حالِ روسونریِ سقوط کرده نکرده بود.
در این دوران خشمِ اولتراهایِ میلان بیشتر متوجهِ برلوسکونی و سیاستهایِ اشتباهاش بود تا خودِ میهایلوویچای که اعتراف کرد خطاهایِ خودش را گردن میگیرد. اما اواخرِ اکتبر پرتویِ نوری بر شروعِ تاریکِ میلان انداخت و سه پیروزیِ پیاپی مقابلِ ساسوئولو، کیوو و به خصوص بردِ 3-1 خارج از خانه مقابلِ لاتزیو، به علاوهیِ ظهور پدیدهیِ جوانی به نامِ جی جی دوناروما که پاسخِ اعتمادِ مربیاش را با نمایشهایی خیرهکننده داد، شرایط را اندکی بهبود داد. ادامهیِ فصل با تساویهایِ ناامیدکننده مقابلِ آتالانتا، کارپی و ورونا و شکست 1-0 در جی استادیوم مقابلِ یوونتوس پی گرفته شد و ردهیِ سومِ جدول و رسیدن به چمپیونز لیگ دورتر و دورتر شد.
سالِ نو و نیمِ فصلِ دوم هم با شکستِ خانگی مقابلِ بولونیا شروع شد و میهایلوویچ در آستانهیِ اخراج قرار گرفت. اما تغییرِ سیستم میلان به 2-4-4 که البته در دسامبر شروع شده بود و درخششِ جاکومو بوناونتورا و کیسوکه هوندا و زوجِ هماهنگی که کارلوس باکا و امبایه نیانگ از ترکیبِ قدرتِ گلزنی و سرعتشان ساختند باعث شد تا میلان 12 بازیِ بدونِ شکست را در رقابتهایِ مختلف تجربه کند، به فینالِ کوپا ایتالیا برسد، اینتر را در دربی 3-0 شکست بدهد (بازیای که میهایلوویچ از آن به عنوانِ بهترین لحظهیِ مربیگریاش نام برد) و در هفتهیِ بیست و هفتم تنها 6 امتیاز با رم در ردهیِ سوم فاصله پیدا کند.
اما طبقِ سنتِ کوتاه مدتِ میهایلوویچ در میلان، رویایِ روسونری خیلی زود به پایان رسید. ماهِ مارچ که پیش درآمدش تصادف و مصدومیتِ نیانگ بود و با پیروزیِ 5-0 در بازیِ برگشتِ نیمه نهاییِ کوپا ایتالیا مقابلِ الساندریا شروع شده بود با شکستِ 2-0 در زمینِ ساسوئولو پی گرفته شد. دو تساوی مقابلِ کیوو و لاتزیو و شکست مقابلِ آتالانتا و یوونتوس فاصلهیِ میلان با رمِ اوج گرفته با لوچانو اسپالتی را به 15 امتیاز رساند و پایانِ کارِ سینیسا میهایلوویچ را رقم زد. میها میلان را با 13 پیروزی، 10 تساوی و 9 شکست در سریِ آ و 6 پیروزی در کوپا ایتالیا ترک کرد و با وجودِ پایانِ تلخش در سن سیرو موفق شد تا هفتهیِ سی و دوم 6 امتیاز بیشتر از فصلِ پیشِ پیپو اینتزاگی بگیرد.
نظر دهید