موبلندهای خوش تیپی که روی چمن انقلاب کردند
آی اسپورت- مجله «فور فور تو» یکی از معتبرترین نشریات فوتبالی حال حاضر جهان است، شاید سبک و سیاق برخی صفحات و بخصوص برخی روی جلدهای آن شبیه نشریات زرد باشد، اما در مجموع مطالب تحلیلی و تفسیرهای خوبی میتوانید در این مجله پیدا کنید، جالب است که این مجله وقتی به انتخاب بهترین تیمهای تاریخ فوتبال جهان در کل دورانها دست میزند، نتیجهاش حداقل برای نسل فعلی عجیب به نظر میرسد: در انتخاب نویسندگان این مجله فقط بارسلونا از میان تیمهای بیست و پنج سال اخیر فوتبال جهان در میان پنج تیم اول کلیه دورانها جای می گیرد و جالب هم اینکه از نظر این نویسندگان، بارسلونایی که از لحاظ بسیاری از فوتبالیهای نسل فعلی بهترین تیم ممکن است در مکان پنجم قرار گرفته.
در این انتخاب آژاکس نیمه دوم دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد بهترین تیمی شده است که تاکنون فوتبال جهان به خود دیده، برزیل ۱۹۷۰، میلان نیمه اخر سالهای ۸۰ و رئال مادرید اواخر دهه ۵۰ چهار تیم اول بودند. جالب است که در فضای مجازی یا در شبکههای تلویزیونی اگر دنبال ردپای آژاکس دهه هفتاد بگردید چیز زیادی دستتتان را نخواهد گرفت. در عوض تمام بازیهای برزیل ۱۹۷۰ و خیلی از بازیهای میلان با مثلث هلندیاش و حتی رئال مادرید سالهای خیلی دور فیلم و تصاویر بیشتر از آژاکس سالهای نزدیکتر است. این شاید بخشی از همان حالت رمز و راز تیمی باشد که بسیاری از آدمهای نسلهای قبلی با احترام و شکوه از آن حرف میزنند.
متن آژاکس با خاطرهای فوق العاده از باری هولشوف شروع شده: «هولشوف پس از بازنشستگی در سال ۱۹۷۹ به یونان میرود تا در یک تیم باشگاهی مربیگری کند، یک روز او در گردشهای زمان تعطیلی و اوقات فراغتش خودش را در روستایی کوهستانی و دورافتاده مییابد ودر آنجا با پیرمردی روبرو میشود که از دیدن او شوکه میشود و تا دقایقی نمیتوانسته حرف بزند. پیرمرد برای هولشوف تعریف کرده که در سالهای اول دهه ۷۰ در روستای آنها تلویزیون نبوده و او برای تماشای بازیهای آژاکس هر هفته حدود دو ساعت تا روستای مجاور پیاده میرفته و همین مدت را برمیگشته، پیرمرد به بازیکن سابق آژاکس گفته که هیچ گاه فکرش را نمی کرده که یکی از بازیکنان تیم محبوب و رویاییاش را از نزدیک ببیند و چنین اتفاقی آن قدر برایش دور از انتظار بوده و برای همین حتی نمیتواند بگوید که این آروزیش بوده که برآورده شده، بلکه این چیزی بیش از آرزو برایش بوده است.»
آژاکس دهه هفتاد همیشه با صفاتی مثل ارکستری با نوازندههای فوق العاده و گروهی از رقصندگان بینظیر و بهترین موتور یازده سیلندر دنیا توصیف شده. در واقع این تیم باشگاهی از بازیکنانی شکل گرفت که هیچ کدامشان قهرمانی در جام جهانی را تجربه نکردند و حتی چند نفری از آنان بازیکنان فیکس تیمهای ملی کشورشان نبودند، اما این تیم واژه « توتال فوتبال» را به فوتبال جهان تقدیم کرد. با این تیم بود که گزارشگران فوتبال برای اولین بار گیج شدند که چگونه بازیکنان را برای پستهای مختلف تعریف کنند و چطور بگویند مدافع چپ یا هافبک راست این تیم چه کسی است، به قول جری موهرن یکی از بارزیکنان این تیم رویایی گزارشگران بعد از مدتها سروکله زدن با این موضوع به این نتیجه رسیدند که فقط بگویند: «کرایف اون جلو بازی میکنه، نیسنکس وسط و وازوویچ عقب !».
آژاکس نیمه اول دهه هفتاد بازیکنان تکنیکی زیادی داشت، بازیکنانی دریبل زن و سریع و شوتزن و سرزن، اما واقعیت این است که هر کس از آن تیم حرف میزند از واژههایی مثل هماهنگی، یکدستی، موزونی و ... استفاده میکند. در واقع آژاکس بهترین مثال برای این است که در فوتبال تیم مهمتر از یازده بازیکن به تنهایی است. آژاکس اولین تیمی در فوتبال جهان شد که قدرتش در مجموع خیلی بیشتر از قدرت تک تک بازیکنانش روی هم بود. این تیم ستاره و فوق ستاره هم داشت اما بازیکنان خوب و حتی معمولی داشت که وقتی در ترکیب تیم جای میگرفتند به اندازه همان ستارهها و فوق ستارهها تاثیرگذار میشدند.
آژاکس و شیوه بازی شناور و فوق مدرنش که روی کاغذ ۴ – ۳ – ۳ بود اما به تمام اشکال ممکن از ۴ – ۴ – ۲ و ۲ – ۶ – ۲ و ۴ – ۲ – ۴ تا ۶ – ۳ – ۱ و ... درمیآمد، در واقع اصلیترین پایه گذار شکلگیری تیمهای میلان ۸۷ تا ۹۱ و بارسای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ بود. تیمهایی که بسیار بسیار ستایش شدهاند اما در اجرای برنامه « یازده مدافع، یازده مهاجم » به اندازه الگوی اولیه هلندی موفق نبودند. یکی از بهترین تعاریفی که از این تیم شده است این جملات است :« آنها منظم ترین بینظمهای فوتبال بودند. بسیار بسیار منظم و هدفمند بازی میکردند اما نه صرفا نظم معمول که تکراری و حوصله سر بر شوند. بازی آنها روح و گرمایی داشت که نمیشود با کلمات توصیفش کرد.»
در مورد آن تیم رویایی یک نقل قول دیگر را به عنوان حسن ختام بخوانید : «شاید بخشی از افسانه شدن تیم آمستردامی ناشی از شرایط خاص سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بود. بهرحال دهه شصت و هفتاد دهه طغیان و شورش و سنتشکنی بود. آژاکس دقیقا در چنین شرایطی شکل گرفت، با یک سری بازیکن موبلند خوش تیپ که شبیه فوتبالیستها نبودند و بیشتر به ستارههای موسیقی میماندند. فوتبال بازی کردن آنها کاملا با فوتبال قبل و بعدشان متفاوت بود و برای همین میگویند اگر فقط یک انقلاب در فوتبال اتفاق افتاده باشد توسط این تیم رقم خورده است. آنها در بهترین زمان ممکن بهترین شدند...».
نظر دهید