نوستالژیبازی/ اولیکن ِ ته ِ بی سیم
آی اسپورت- وسط جنگ و خاموشی و بمباران و اورلیکن پارک بی سیم که بچه ها به قرینه ی زبان کوچه بازار " ر " آن بینوای پرصدا را حذف میکردند و یک تِیک صدایش میکردند اولیکن، همگی جمع شده بودیم خانه عزیز در کوچه اخباری ِ خیابان حافظ ِ ته طیب برای تماشای با تاخیر بازی افتتاحیه 1982: بلژیک – آرژانتین. کل جماعت طرفدار آرژانتین بودند و عاشق مارادونا .من عاشق مارادونا بودم ولی ته دلم بلژیک را دوست داشتم،لباس قرمز و اریک گرتس و ژان ماری فاف و اروین واندنبرگ را دوست تر داشتم آن موقع.با برفک و ویز ویز و نویز ِ صدا و خیره به صفحه سیاه تلویزیون شدن تا کم کم تصویر بالا بیاید و روشن شود و ما سیاه و سفید بین های آن روز چشمانمان را گرد کنیم که کدام به کدام است و دعا کنیم صدام نیاید و حمله هوایی نشود و برق ها نرود.
برق اگر میرفت که باید بازی را بی خیال میشدیم و میرفتیم سر کوچه زیر تیر می ایستادیم و همراه جماعت وسط آسمان دنبال یک ستاره سفید کوچک میگشتیم که داشت راه میرفت و قرار بود چیزکی بریزد سر این ملت و ما مثلا مسابقه نانوشته ای داشتیم تا زودتر آن را پیدا کنیم و بگوییم:اوناهاش اوناهاش و وسط همه این دید انداختن ها هم صدای اورلیکن بیاید که میخواست قبل از غم و خاک و خون بزند له کند ستاره ی چرخان چرخان را .ته ماجرا؟ همه چیزش یک طرف و آن شب برق نرفتن و تهران ِ آرامِ بدون زخم و کل ِفوتبالی های شهر دسته جمعی تا ته عیش رفتن یکطرف.
نظر دهید