او معجزه بود...
آی اسپورت - میخواهم گریه کنم... جهان حقیرتر میشود هر روز... آدمهایی که تاریخ میسازند و ساختهاند ناگهان ناپدید میشوند و این یکی دیگر فراتر از تحمل است. مرگ مارادونا مثل تمام تکههای زندهگیاش ما را مبهوت کرد. انگار او از دلِ رمانهای سلین بیرون آمد تا ما را به زوایای مختلفِ بودناش غافلگیر کند. فوتبال را از نو ابداع کند و عصیان را به جایی برساند که تناش بیش از شصت سال حوصلهی ماندن نداشته باشد. ماموریتی که او داشت انجام شد، ساختنِ زیبایی، اشک، خنده و حسرت. با قد کوتاه و رانهای درشت و موهای پرپشتاش تصمیم گرفت مقابل همهی نظم جهان بایستد. اگر نیاز باشد هفت نفر را دریبل بزند، خطا کند، دروغ بگوید، بیاعتنا به تیم به دل رقیب بزند یا ناگهان بخشنده شود. در مواد خیالات بسازد و گاه علیه مخدر مصاحبه کند!
او در جایی که بود خود را به همان نسل طغیانساز متصل کرد. به جان لنون، راجر واترز، وونهگات، اینفانته و بسیاری دیگر که با عصیان و زیبایی توام جهان را غافلگیر کردند. میتوان کلمات فراوان دربارهی ارزشهای فوتبالی او نوشت اما این تقلیل اوست به یک بازیکن. مارادونا خالق بود. در عین شکستن قواعد، ساختارهای نو میساخت و برای همین چهرهاش در حافظهی ما بیش از هر چیز با انواعِ این تکههای زیبا عجین شده. حتا شکستهایاش و سقوطها که این یکی از الزامهای ابرقهرمانشدن است. او مرگ بیولوژیک را جا گذاشت. شاید قرار نبود به این زودی رها شود اما این آخرین پرده را هم چه باشکوه و مبهوتکننده بازی کرد. خارج از زمین مرگ بازی کرد. انگار این قرن نو چیز جذابی برای او نداشت تا به هیجان آورَدَش. و این همان لحظهایست که مانند برخی شخصیتهای فیلمهای اِمیر کاستریکا تصمیم گرفت «بمیرد». مگر یک ذهن شگفت چهقدر میتواند نابودی خود را به تعویق بیاندازد؟
زیباییساز خود اسیر انهدام ناشی از زیبایی میشود و این اوجِ اوست. مانند جشن شکوفههای گیلاس که کوتاه است و در عین زندهگی مرگ را روایت میکند. مارادونا از آغاز ساختن این حجم زیبایی مُردن و تحلیل تناش را هم آغاز کرده بود. این سرنوشت خالقان است. مانند رمان «چرم ساغری» بالزاک. به ازای هر رویا و تحققاش چرم کوچک میشود و مارادونا رویاهای بسیاری را متعین کرد و خب بهایاش برای او مرگ بود در اوجِ بودناش. جهان برای او یک فصل بیشتر نداشت و آن ابتدای بهار بود تا حدودن انتهایاش. مثل رقص مرگ شکوفه گیلاس و ما که تماشاگر این رقص حیرتانگیز بودیم. به قول گزارشگر بازی باید نوشت که از خلقت مارادونا ممنونایم. در روزگاری که به قول یوزف روت خداوند دیگر زیاد معجزه نمیکند، او معجزه بود...
۱ نظر
اقلیت تاس
پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۹:۱۳