رویایی که هنوز از آن لذت می بریم
آیاسپورت- تو سن 7 سالگی شناخت درست و دقیقی از فوتبال نمیشه داشت، اما چون برادرهای بزرگترم عاشق فوتبال بودن و هر روز هم تو کوچه فوتبال گل کوچک بازی میکردیم ناخودآگاه تحت تاثیر فوتبال بودیم. جام جهانی 1986 در حال برگزاری بود و منم کنار بزرگترها مینشستم و فوتبالها رو تماشا میکردم. اون زمان بود که با پدیدهای به اسم دیهگو مارادونا آشنا شدم. یه یاغی از بند رها شده که تو چمن سبز جولان میداد و هرکاری دلش میخواست میکرد. کل بازیکنهای انگلیس رو مثل گل کوچک دریبل زد و خیلی راحت توپ رو نشوند توی دروازهی پیتر شیلتون. تا قبل از اون تصورم از بهترین بازیکنهای فوتبال جهان متفاوت بود. از همونجا بود که احساس کردم با یک پدیده و اسطورهی دست نیافتنی طرفم. از اون به بعد همهی بازیهایی که از مارادونا نشون میداد رو نگاه میکردم. بازی ایتالیا-آرژانتین 1987. فینال رفت و برگشت جام در جام اروپا ما بین ناپل و اشتوتگارت 1989. کل جام جهانی 1990 رو به عشق مارادونا سر کردم. وقتی که تو افتتاحیه مقابل کامرون با شونهاش توپ رو میفرستاد هوا عشق میکردم. اون زمان که پاس گل رو به کانی جیا داد و برزیل رو از گردونه مسابقات حذف کرد، حتی من که طرفدار برزیل بودم ازش متنفر نشدم. با گریههاش پس از باخت مقابل آلمان گریستم. وقتی سال 1991 که بخاطر مصرف کوکایین محروم شد به عالم و آدم غر زدم. منتظر شدم تا سال 1993 بیاد تو سویا. مقدماتی 1994 بود که دوباره برگشت به تیم ملی. تو اخبار ورزشی دیدم که یه پنالتی سمت چپ دروازه مراکش زد و خیالم راحت شد که دیه گو به تیم ملی برگشته. همون مدل پنالتی که جام جهانی 1990 به یوگسلاوی زد و گل نشد و تو نیمه نهایی به والتر زنگا زد و توی دروازه رفت. ثانیه شماری میکردم که جام 1994 شروع بشه و بازی دیه گو رو ببینم. زمانی که به یونان اون گل زیبا رو زد به سمت دوربین اومد و نعره کشید، چند سال عقده نبودنشو با فریاد خالی کردم. وقتی بخاطر دوپینگ محروم شد قلبم از جا کنده شد. باز هم دنبالش میکردم تو بازگشتش به بوکا جونیورز با موهایی که یه ردیف طلایی رنگ کرده بود. هنوز هم تماشایی و خیره کننده بود. هنوز هم میشد عاشقانه نگاهش کرد. یه روزی میاد که به جوانهای عشق فوتبال پز بدهم که بازیهای دیهگو آرماندو مارادونا رو مستقیم دیدم و عاشقش بودم. والاترین لحظههایی که هر آدم عشق فوتبال میتونه تجربه کنه. حد نهایی لذت بردن از فوتبال. رویایی که هنوز هم بهش فکر میکنم و لذت میبرم.
نظر دهید