تیغ نزن! تن ما رگ نداره
آیاسپورت- از ان روزها که چشم بیننده و دوربین و بازیکن حریف را با یک حرکت بدن به هم گره می زدید تا توپ را روی خط دروازه با خونسردی کامل به سقف تور بچسبانید خیلی نگذشته است.روزهایی که از اغاز بازی تا سوت پایان،برای هر لحظه اش یک غافلگیری در ساق هایتان برایمان داشتید.سالیان فوتبالی که به قول خودتان حرفتان را درون زمین میزدید تا بیرون میدان.اما این روزها وقتی نامتان را در مطبوعات و رسانه ها میشنوم دیگر نه انتظار غافلگیر شدن دارم و نه هیجان شنیدن صحبت هایتان به مانند سال های قبل!
در سالهای پایانی بازیگریتان، زمانی که فهرست تیم ملی قرار بود اعلام شود از روز قبلش ولوله ای در جانمان می افتاد.هراس از نبودن نام و نمایشتان در میان شبه ستاره ها ازارمان میداد!هنوز هم برایمان یک دقیقه در زمین بودنتان مساوی بود با تحقق همه ارزوها و انتظارهای فوتبالیمان که در ساق های شما خلاصه میشد! اما مثل این روزها،ان زمان هم خودتان بودید و بی توجه به انتظار و شوق و امید دیدن دوباره تان از جانب هوادارنتان در پیراهن تیم ملی،یا به دعوت مربیان وقت نه میگفتید یا اردوی تیم ملی را در استانه یک تورنمنت مهم چه در کسوت مربی و چه در قامت بازیکن،ترک میکردید. دیگر به کشته شدن امید از جانبتان داشتید عادتمان میدادید حتی اگر پیش تر از ان با لگدتان زیر ساک پزشکان تیم ملی، تیر خلاص را قبل از به پایان رسیدن 2006 در قلبمان فرو میکردید دوست نداشتیم باور کنیم مردی که یک روزی همه امیدمان در لحظات کور و گره خورده بازی بود، ساخته شدن گورستان امیدمان داشت به دستان خود خودش، ساخته و انباشته میشد!
میدانم که همیشه انچه در دلتان بوده را زده اید.خوب یا بدش را نمیدانم اما به گفته خودتان همیشه سعی کرده اید خودتان باشید.به قول قریب به مضمونتان "اصلا چه اشکالی دارد! من دوست دارم بگویم خداحافظ، فردایش دوباره سلام کنم" بله اقای کریمی اشکالی ندارد اما برای من تفاوتش این بود که وقتی بار اول خداحافظی کردید شب تا صبح بغضی گلویم را گرفته بود که از این به بعد فوتبال بدون جادوگر چگونه خواهد بود!اما اخرین باری که خداحافظی کردید فقط و فقط در دلم برایتان ارزوی موفقیت کردم چون نمی دانستم که فردایش باز سلام خواهید کرد یا نه!
این روزها که کسی در این سرزمین اشتباهی ندارد که بخواهد برایش پشیمان باشد،عذرخواهی کردن از جانبتان تحسین برانگیز است. ولی هر چقدر هم که ورای عذرخواهی شهامت و عزت نفس خوابیده باشد، تکرار ان لوس و لوث کننده است و روز به روز قامت پذیرش اشتباه را افتاده و خمیده تر میکند.
فراموشتان نشود اقای کریمی! امروز تازه روزهای پایانی پاییز 96 را میگذرانیم!تا تابستان 1400 قریب به سه سال مانده است!با موضع گیری اخیرتان علیه دولت وقت و اعلام اشتباه و عذرخواهی برای حمایتتان از ان،ان هم تنها چند ماه بعد از پایان انتخابات ریاست جمهوری،شعله های نحیف امید را در دل شاید خیلی از انهایی کشتید که علی رغم درک کامل واقعیت های موجود،تنها انگیزه شان برای ادامه زندگی همین امید به بهبود ز اوضاع وطنی بود که بازهم پیش از سوت پایان سه سال پیش رو،تیر خلاصی بر قلب ان زدید و زجرکش شدن را پیش از مردن ان هم در املایی که خود یکی از معلمان و ناطقانش بودید به هوادارانتان دیکته کردید!املایی که انگار یادتان رفته نه بخاطر ارمان گرانی بنزین و نه بعلت عوارض خروج از کشور برایمان دیکته کردید!املایی که پیش از مرقوم کردن همه مان میدانستیم بسیار پرغلط خواهد بود اما نوشتیم چون برای کتابت انتخاب دیگری نداشتیم...
آقای کریمی شما نه سلبریتی بودید و نه هستید! شما از جنس خودمان بودید و هستید اما این برای مردمی که برای شما شدن ظاهرشان را هم به مانند شما میکردند کافی نیست! برای از جنس مردم بودن باید خودتان را کنار بگذارید و برای دل انها و نه میل و درون خودتان قدم بردارید! نمیدانم که چرا گاهی اوقات یادتان میرود که بیرون زمین داستانش با درون زمین فرق میکند! اگر ان روزها درون زمین با بهم پیچاندن بازیکنان حریف جان را از دلمان می ربودید،این روزها با دریبل و سرتوپ هایتان در بیرون زمین و جاگذاشتان خودمان،دارید اندک کورسوی امید را در دلمان میبرید! جایش فرقی نکرده ! هنوز هم محل جولانتان در بیرون زمین دلمان است اما یادتان باشد که دارید بر سر چه معامله میکنید! اگر درون زمین،حربه رقیب برای متوقف ساختنتان تکل و کارت زرد و قرمز بود و ما برای حمایتتان کف و سوت و هورا میکشیدیم، نگذارید که در بیرون زمین، جایمان عوض شود و ابزار خودی برای جریمه کردنتان،از یاد بردن باشد و سلاح غیرخودی برای تشویقتان،کف و سوت و هورا و توییت کردن جملههایتان!
به قول خودتان "لطفا تیغ نزن! تن ما رگ نداره..."
۹ نظر
جاج
جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۵:۳۵دم علی کریمی گرم
مالاینده های لوزر رو خوب چزوند :)
مهرداد
جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۸:۰۸AVA-86
جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۵:۴۱مازیار
جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۶:۰۴آقا ایمان
خیلی ها بابت تابستان امسال احساس شرمساری و حماقت میکنند .
ی بار دیگه گوشامون دراز شد و رفتیم پای این صندوق های لعنتی دموکراسی که به زنجیر کشیده شدن .
sa
جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۶:۱۱شاندل
جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۶:۳۰محسن
جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۷:۲۲محسن
جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۶:۱۹یه چیز دیگه هم خیلی بده اینکه تو ایران مد شده ما با خودمون فک میکنیم با نقد کردن و پایین کشیدن آدمای بزرگ این ماییم که میریم بالا و این باعث میشه هرکس از راه میرسه حالا هرکس از راننده تاکسی بگیر تا نویسنده ی ورزشی در باب سیاست حرف بزنن بابا هر امری متخصصی داره
تاج کبیر
جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۹:۱۴