فِنومِنی که جاه طلب است!
آی اسپورت- در مراسم اعطای جوایز فوتبال سال در هیچ لیگی، چیزی به نام جایزه پدیده سال نداریم. در صورتی که در مراسم سازمان لیگ، امید نورافکن برنده جایزه پدیده فصل 94/95 لیگ خلیج فارس شد. در واقع امید نورافکن "کشف" سال بود نه پدیده. همان چیزی که آنگلوساکسون ها به آن Breakthrough می گویند. پدیده از جنسی دیگر و ترجمه phénomène (فِنومِن)است که بار فلسفی دارد.
هر ساله همه لیگ ها شاهد کشفیاتی هستند که می توان به بهترین آنها جایزه کشف سال داد ولی قرار نیست هر سال ما شاهد ظهور بازیکنی در لیگ باشیم که بتوان از او به عنوان پدیده نام برد. وانگهی هر پدیده ای مثبت نیست و بسیارند پدیده هایی که به خصوصیات منفی شهره اند مثل پدیده گازهای گلخانه ای و یا در فرم انسانی و فوتبالی آن، بازیکنی که هر روز در رسانه ها شاهد یک رسوایی از او هستیم.
در مورد کاوه رضایی، همه ما وقتی از هفته چهارم ژوپیلرلیگ، رسانه های بلژیکی از او به عنوان کشف سال نام بردند، به رسم همیشگی برگردان فارسی پدیده سال را انتخاب کردیم. غافل از آنکه یک روز می رسد که همین رسانه ها اینبار واقعا از او به عنوان یک پدیده یاد می کنند و تیتر می زنند: کاوه رضایی، فِنومِنی که جاه طلب است
ماکسیم ژاک، روزنامه نگاری که قبلا مقاله مفصلی را به شماره 9 شارلروا اختصاص داده بود با موفقیت های کاوه رضایی، ذهنش بیشتر درگیر سلسله شواهدی است که او را به حیرت واداشته اند. امانوئل کانت فیلسوفی که سه قرن پیش در آلمان به دنیا آمد، اینگونه پدیده را تعریف می کند: "چیزی که به نظر می آید وجود داشته باشد ولی جوهره اش برای ما غیر قابل درک است، هر چند که می تواند برای ذهن قابل فهم باشد".
این روزنامه نگار بلژیکی "درک نمی کند"، مهاجمی که در یک فصل کامل لیگ ایران 7 گل زده، در اولین تجربه اروپایی خود چطور توانسته فقط در یک نیم فصل و در برابر مدافعینی (قاعدتا) حرفهای تر، 9 گل به ثبت برساند، در 9 گل دیگر تیم اثرگذار بوده و یک تنه جایگاه دومی را به تیمی ته جدولی چون شارلروا در ژوپیلرپرولیگ اهدا کرده باشد؟
"من فقط خودم را با تاکتیک مربی ام تطبیق می دهم. در ایران مربی ام از من می خواست برای نفوذ همتیمی هایم، فضاسازی کنم. اینجا من نقش دیگری دارم. از من می خواهند گل بزنم، در منطقه جریمه حریف بمانم و من از این خوشم می آید".
مسئله خارج از نورم دیگر، آمار "کورس های سرعتی زنجیره ای" مهاجم سابق تیم های ذوب آهن و استقلال است که ماکسیم ژاک را به گفته خودش به "حیرت" واداشته است: "این همیشه یکی از خصوصیات من بوده است. به عنوان یک مهاجم، وظیفه دارم اولین مدافع باشم، ایجاد فشار از خیلی بالا، کار مردان میانی و خط دفاعی تیم را ساده تر می کند. من قبل از هر مسابقه خودم را برای 90 دقیقه سختکوشی آماده می کنم".
اما مثل هر پدیده ای که مورد تحقیق قرار می گیرد، از خودشان می پرسند این ایرانی تا چه زمانی قادر است چنین قابلیت های استثنایی فیزیکی را از خود نشان دهد و آیا با گذشتن از نیمه فصل و متراکم شدن بازی ها، نشانه های خستگی ظاهر نخواهند شد؟
"اینجا در بلژیک فشار فیزیکی فوق العاده بالاست. اورگانیسم بدن من خودش را با این شرایط وفق داده و تکامل یافته. من گوشم خیلی به بدنم است. مواظبم، خوب استراحت می کنم. خصوصا اینکه بعد از تعطیلات ژانویه، بازی های زیادی در تقویم است. پس من باید حواسم جمع باشد تا با یک زندگی کاملا بهداشتی، تحمل این ضرباهنگ را برای بدنم امکانپذیر کنم".
نکته دیگری که قبلا از سوی کاپیتان شارلروا مورد تاکید قرار گرفته بود و امروز هم فلیچه ماتزو سرمربی و هم ماکسیم ژاک به آن اذعان دارند، "کامل بودن" کاوه رضایی به عنوان یک مهاجم است. نویسنده روزنامه La Dernière Heure می گوید: "در کنار همه این خصوصیات، شما ثابت کردید که همه ابزارهای یک مهاجم را دارید، با پای راست گل می زنید، با پای چپ، با سر، در مستطیل کوچک نزدیک دروازه، بعد ازدریافت یک پاس در عمق ...".
حال این ماییم که در ایران می باید با مورد کاوه رضایی به عنوان یک پدیده، اینبار از نوع واقعی آن برخورد کنیم. با تمام پرسش هایی که هر پدیده جدید دراذهان عمومی ایجاد می کند: چه عواملی موجب می شوند پای رضایی ها اینقدر دیر به اروپا باز شود؟ چند کاوه رضایی بالقوه دیگر در بین جوانان ما وجود دارند؟ و چه درس هایی می توان از این تجربیات کسب کرد؟
ورزش سه
۹ نظر
ویلی
شنبه ۲ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۴۵Dark
شنبه ۲ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۱۲مصداق بارز مطلب تحیلی و خبری که میشود چیزی از آن بیرون کشید که به درد بخورد
به نظر من در هر زمینه ای ابتدا باید بستر آن را فراهم کرد، در بستر مناسب و آماده است که شما میتوانید از حداکثر توان یک انسان معمولی استفاده کنید و این به نظر بیاید که فرد نابغه است، در حالیکه در نقطه مقابل و در جایی که بستری وجود ندارد شما نوابغ را هم نابود خواهید کرد ..
بهترین مثال همان تیم ملی نوجوانان سال 2009 است که در آن تیم همین کاوه رضایی در کنار پیام صادقیان، امید عالیشاه، میلاد غریبی،یعقوب کریمی، ایمان صادقی و ... بودند، از این میان تنها کسی که نمودار عملکردش از آن سال به این طرف رو به پیشرفت بوده تنها کاوه رضایی است. از آکادمی فولاد به تیم اصلی از انجا به سایپا بعد ذوب آهن و سپس استقلال و حالا هم اروپا و لیگ بلژیک .. واقعا خوب پیشرفت البته این به شخصیت و جوهره خود کاوه رضایی هم بر میگردد، انسان سختکوش معمولی همیشه از انسان نابغه تنبل بالاتر خواهد بود .. درست مثل کریستیانو رونالدو که اگر سخت کوشی و ممارستش در تمرینات نبود به این سطح و جایگاه شاید که نمیرسید.
مثال کاوه رضایی و مقایسه عملکردش در ایران و بلژیک به خوبی نشان داد که فوتبال ایران بیش از هر چیز نیازمند بستر مناسب برای پرورش و رشد بازیکنان در رده های پایه و امکانات خوب می باشد. و البته در کنار آن پاکسازی فوتبال و در کل ورزش از مفاسد ریز و درشت.
در این مقاله به فیلسوف بزرگ ایمانوئل کانت اشاره شده است، من خودم خیلی با فلاسفه آشنایی ندارم ولی در مورد کانت قضیه فرق دارد، وقتی آثار این متفکر را مطالعه کنید به خوبی خواهید فهمید که چرا امروز روز من و شمای ایرانی اینجا هستیم، و به چه دلیل اینجا هستیم و چرا تا این اندازه عقب افتادیم. واقعا حیرت آورد است که بیش از دو قرن قبل یک انسان چقدر میتوانسته بزرگ اندیش باشد .. واقعا کانت اگر همین الان هم در دنیا بود از زمان خود جلوتر می بود چه رسد به قرن 18
رساله روشنگری و سنجش خرد ناب (نقد عقل محض) کانت را حتما بخوانید. البته که برای ما خیلی سنگین خواهد بود ولی میتواند دریچه ای به سوی روشنایی برای جامعه ایرانی باشد. کشورهای مختلف در حال ترجمه آثار این بزرگان هستند و برای استفاده از این ایده ها و داده ها برنامه دارند و ما نیز باید خود به فکر باشیم ...
به وضعیت آلمان امروز نگاهی بیندازیم، مطمئنا روشنفکرانی چون کانت، و دیگر فلاسفه بزرگ المان مثل هگل در رفاه و سیستم به نسبت عقلانی که امروز آنجا حاکم است نقش به سزایی داشته اند ... و در مقابل روشنفکران ما زمانی که باید نقش کلیدی ایفا میکردند کجا بودند .. و الان کجا هستند؟ .. از کنار این مسائل نباید به راحتی گذشت.
ویلی
شنبه ۲ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۸nima bagheri
شنبه ۲ دی ۱۳۹۶، ۱۳:۱۱امین لاجوردی
شنبه ۲ دی ۱۳۹۶، ۱۴:۰۹واقعا از تحلیلهاتون خوشم میاد، کاش جای خیلیا شما و امثال شما بودن
Dark
يكشنبه ۳ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۱۸ویلی گرامی، با بیشتر صحبت هات موافقم و اشاره درستی داشتی راجع به اینکه این مباحثات و مجادلات رو باید همه جا مطرح کرد تا کم کم اثر گذار باشد ... به همین دلیل در این سایت ورزشی من و شما و بقیه دوستان اگر نکته ای به ذهنش رسید باید بیان کنه و با دیگران به اشتراک بذاره و از دیالوگ های چالش بر انگیز هراس نداشته باشه ... اصولا وقتی دارای جهان بینی مشخصی شدی، و تقریبا اطمینان پیدا کردی که تا حدودی حق با توست، نمیتوانی ساکت بمانی ... آن موقع است که تازه معضلات فرهنگی و تاریخی و سیاسی برایت قابل مشاهده میشوند و نمیشود چشم را به روی حقیقت بست و از پذیرش آن فرار کرد ...
در ایران مثال رازی و خیام را زدید، من بیشتر منظورم از روشنفکر، نظریه پردازان و صاحب نظران معاصر بود ... البته شکی نیست که خیام از فلاسفه و دانشمندان بزرگ جهان است ولی در ایران بیشتر به عنوان شاعر مطرح است و همینطور رازی که جالب است اصلا اعتقادی به خدا نداشته و آتئیست بوده، ولی در اذهان مردم "دانشمند جهان اسلام" لقبش داده اند ... در حالیکه همانطور که گفتید بسیار مدرن فکر میکرده و از زمان خود جلوتر بوده است ... گرچه تردیدی نیست که در زمان معاصر و چه در دوران کهن تر انسان های بزرگی را داشته ایم ولی بنا به دلایل مشخص و نا مشخص نتوانسته اند تاثیری که باید را بگذراند ... مثلا همین صادق هدایت یا ایرج میرزا .. اینها واقعا مغفول واقع شده اند در نزد عامه مردم البته ...
درد ما بیشتر در همان جمله معروف چرچیل نهفته است: برای نابودی یک کشور دو چیز لازم است: اکثریت جاهل و اقلیت خائن ... اکثریت جاهل که میتوان گفت همیشه بوده اند و همه نمی باید فرهیخته باشند آن هم در جوامع مذهب زده ای مثل ایران، ولی نقش کلیدی را همیشه آن اقلیت که آگاهی بیشتری دارند بازی کرده اند، که در مورد ایران شاهد بودیم در زمان مقتضی ( سال 56 و 57 ) به غیر از تعداد اندکی از انسانها ی شریف آن زمان .... اینها نه تنها با جهل و سونامی در حال رشد مقابله نکردند بلکه در اقدامی تاریخی با طیب خاطر به آغوشش رفتند و نتیجه این شد که میبینیم، البته خود محمدرضا شاه و سیستم هم تقصیر داشت که بر خلاف پدرش که شما به آن اشاره کردید به قشر عمامه به سر ارادت خاصی نشان می داد و برایشان مقرری هم در نظر گرفته بود ( البته بعضی هم گفته اند مجبور بوده اینطور عمل کند ) ....
بحث بسیار است دوستان و در یک نظر نمیگنجد... البته من خودم را دست بالا نمیگیرم، تحصیلات آکادمیک هم ندارم ولی با مطالعات متفرقه و آزاد سعی میکنم کمی اندیشه ورزی را تمرین کرده و اطلاعات را با دیگران در میان بگذارم امیدوارم بقیه هم اینکار انجام دهندتا با خرد جمعی به نتایج روشنی دست پیدا کنیم ..
نیما باقری و امین لاجوردی گرامی از حسن نظر شما هم ممنونم، پاینده باشید
به امید فردایی بهتر ... ایرانی آزاد و آباد
damoon ar
شنبه ۲ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۱۶ویلی
شنبه ۲ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۴۷رسول
شنبه ۲ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۲۰