در خدمت و خیانتِ برندان راجرز / "در"هایِ تنگِ احساس
به نظر نمیرسد برندان راجرز با تشنگان برنده 11 بازی متوالی فصل گذشته و لشگر ناامید از حضور در لیگ قهرمانان فصل فعلی، راه زیاد طی کند.گزینه اصلی جایگزینی او بعد از این فصل کابوسوار، قطعا یورگن کلوپ است.اگر قرار به تکرار هیجانزدگی عبث سال 2011 - واژگون کردن دولت مستعجل روی هاجسون به عشق حضور دوباره کنی دالگلیش تاریخ مصرف گذشته-باشد، راجرز میرود و کلوپ میآید.خب در این صورت ظاهرا لیورپول معامله را برده است؛ یک مربی ناموفق را به خانهاش فرستاده و مردی متخصص در ساختن ویرانه ای قبلا باشکوه را استخدام کرده اما به نظر میرسد قرمزها بیش از اینکه به دنبال دلیل برای به جذب آلمانی دلربا باشد، باید چرایی جدایی از راجرز را بیابد.
خریدهای نامناسب؟
آن هایی که از نتایج دومین تیم پرافتخار انگلیس مایوس شده اند، احتمالا تصور کرده اند قاعده، نمایش فصل قبل و استثنا، این تیم ضعیف فعلی است؛ درحالی که حداقل به شهادت آنچه در این سال ها دیده ایم، ماجرا 180درجه متفاوت به نظر میرسد.پس بیش از اینکه راجرز فعلی لایق سرزنش باشد، برندان درخشان فصل قبل مستحق ستایش است! سقوط لیورپول البته بستگی زیادی به تفکرات راجرز دارد.
مسائل پیش بینی نشده ای مانند تطابق نیافتن خریدهای جدید( لمبرت، کان و ...) با چارچوب های ذهنی راجرز، جور نشدن پازل ذهنی از قبل چیده شده او برای بازیکنان تازه وارد با توانایی های آن ها و مسائلی مانند مصدومیت همیشگی استوریج و فروش سوارس- این 2 اتفاق یعنی کم شدن 50 گل از لیورپول- سقوط آزاد قرمزهای آنفیلد را رقم زد اما فراموش نکنید راجرز فقط یک سوم آن برنامه 10ساله ای که 3 سال پیش روی میز رئیس آمریکایی باشگاه گذاشت را عملی کرده است.سرمربی سابق واتفورد و سوانزی با تغییر تاکتیک تیمش به 3-4-3، روند بازی لیورپول در اوایل نیم فصل دوم را تغییر داد و در بازی گرفتن از بازیکنانش در سیستم موفق بود؛ هر چند بازیکنان در سیستمی که آن ها را وادار به بازی واکنشی میکرد، توان 90 دقیقه بازی هم سطح را نداشتند.
راجرز در اولین روزهای حضور روی نیمکت لیورپول به تدریج تیم را از مهره های بیمصرف خلاص کرد اما هیجان زدگی ذاتی اش در عصر فوتبال دفاعی- بخوانید هنر خوب دفاع کردن- یکی از بزرگ ترین نقاط ضعفش محسوب میشود. کافی است به بازی لیورپول- چلسی در هفته سی و ششم فصل گذشته لیگ برتر توجه کنید. قطعا اگر مورینیو سرمربی لیورپول بود، با توجه به نیاز تیم- یک تساوی- مقابل تیمی عاشق فوتبال ری اکتیو، یک جانبه حمله نمی کرد و بر اثر دفاع منطقی رقیب،دچار فرسودگی ذهنی نمیشد
بازی معقولانهتر در آن رقابت، میتوانست یک تساوی و شاید قهرمانی در بازی هفته بعد با کریستالپالاس را به ارمغان بیاورد اما هیجان راجرز هیجان زده، تیم را خسته کرد و قهرمانی را از لیورپول گرفت.خارج از بعد نتایج، روند سرمربی قرمزها، روندی بسیار منطقی است. اگر کلوپ بیاید، شایدبنایی به شکوه امپراطوری او در دورتموند ساخته شود؛ اتفاقی که شاید با راجرز هم رخ میدهد؛ اگر فقط هیجان منطقی کلوپ را جایگزین افسارگسیختگی حسی خود در لحظات کلیدی کند.
نظر دهید