داستان تراژيک سپيدرود در عضدی: تنهايی و تسليم
آیاسپورت- در رشت، هیچ چیز با قابلیت ماندگاری طولانی خلق نمیشود. نه ساختمانها، نه آدمها و نه رابطهها. رطوبت، عمر هر چیزی را کوتاه میکند. هر چیزی به جز سپیدرود، که خاطرهاش در رطوبت نم نمیکشد و خاطرش، عزیز میماند. رشتیها، شیفته تیمشان هستند. تیمی با رنگ و بوی گذشته. تیمی از دل تاریخ. آنها باختن را خوب بلدند. سپیدرود قرار است بردن را هم یادشان بیاورد اما در نتایج این تیم، هیچ نشانی از غرور نیست.
قرمزها شب گذشته دوباره شکست خوردند. کناررفتن از جام حذفی مهم نبود. دیر یا زود، این اتفاق رخ میداد. باختن به ملوان اما، درد جانکاهی داشت که به این زودیها فروکش نخواهد کرد. قرمزها شکست خورده بودند و نای ترک سکوهای عضدی را نداشتند اما از سکوهای هوادار ملوان، شعار طعنهآمیز «بهشت عضدی» به گوش میرسید. تماشاگران سپیدرود، تسلیم شده بودند. به نمایش تیمشان افتخار نمیکردند. پسران علینظر را سزاوار برد نمیدیدند و به خوبی میدانستند که پیروزی حریف، چیزی فراتر از یک اتفاق بوده است. هواداران رشتی الگیلانو، آنقدر مغموم بودند که حتی نمیتوانستند سنگ توی دستشان بگیرند و عصبانیتشان را بروز بدهند. در رختکن ملوان، از پرواز قو در هوای طوفانی سرود خوانده میشد. حال و روز رشتیها اما، خود طوفان بود. هیچوقت تا امروز به این اندازه بیدفاع نبودند. به این اندازه ناراحت. به این اندازه منجمد. برای رویاپردازی در رشت انگار یا همیشه زود است. یا همیشه دیر.
۱ نظر
آسایشگاه سالمندان استقلال
يكشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ۲۳:۴۵