شما بنویسید؛ مدل جدایی طارمی را میپسندید؟
آی اسپورت- برانکو تایید کرد که مهدی طارمی پیشنهاد پرسپولیس را برای تمدید قرارداد نپذیرفته و در پایان لیگ هفدهم از این تیم جدا خواهد شد. این اتفاق قابل پیش بینی بود. درخشش او در سالهای گذشته در پرسپولیس و تیم ملی باعث شده پیشنهاداتی از تیمهای خارجی داشته باشد.
از یک طرف با توجه به سن و سال طارمی به نظر میرسد این بهترین فرصت برای جدایی طارمی است. اما از طرفی هم او در پایان فصل به عنوان بازیکن آزاد از پرسپولیس خواهد رفت و باشگاه هیچ درآمدی از این انتقال نخواهد داشت. او در ابتدای فصل هم میخواست برود اما باشگاه و به خصوص علی اکبر طاهری تا جاییکه میتوانست در مسیر جدایی او سنگ اندازی کرد. بعد هم که ماجرای محرومیت طارمی پیش آمد و با رایزنیهای باشگاه جریمهای که طارمی باید آن را پرداخت میکرد بایگانی شد. نظر شما در این باره چیست؟ آیا جدایی او به این شکل درست است؟
۲۷ نظر
Hasan
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۵:۴۱تورک اوغلی
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۲۳فعلا مردم غیور تبریز با نپیوستن به فتنه شما ایرانی ها و جدا کردن خودشون از شما و حمایت از نظامی که شما را آتیش میزنه انتقام شیرینی ازتون گرفتند کلا ما پان ها با مگس ها آبمون تو یه جوب نمیره
در جواب تورک اوغلی
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۳۷Hasan
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۷:۰۵۶۶۶۶۶۶
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۲۱:۱۰رضا
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۲۱:۵۱ما از خدامونه از ایران جدا باشیم( یه خوزستانو از ایران جدا کنید فرقی با کشور های افریقایی نمیکنه خخخخخ)
رهبر عزیزتون فرمودن که اذربایجان سر ایران
یونس
دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۳۱حمید
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۵:۴۵NN
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۷:۱۵جریمه بخشیده شد و آقای طارمی دیگر به باشگاه بدهی ندارد و در پایان این فصل به راحتی جدا میشود و پرسپولیس ماند با دو پنجره ی بسته برای جذب بازیکن جدید! و اما این تمام ماجرا نیست! حالا باشگاه با بیش از ۱۰ بازیکن روبروست که قردادشان خاتمه یافته و برای تمدید ناچار است به سازشان برقصد تا آنها را به مندان قانع کند.
وزیر و معاونش می خواستند از گرشاسبی یک دنکیشوت واقعی در مقابل عبور از طاهری برای طرفداران بتراشند ولی این دنکیشوت حلبی بود.
ویلی
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۵:۵۲خخخخ
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۱۶مریم
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۱۹ویلی
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۳۸بامداد
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۵۹مثل همیشه ساندیس خور ها را آتیش میزنی
فرزاد مهریار
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۸:۵۳عبدالناصر
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۵:۵۹امید از تفت
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۰۰حمید
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۱۱استقلالیم با افتخاااااااااااار
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۱۳سهند
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۱۸ای کاش یکبار یکی از این حضرات به اصطلاح مدیر عامل (از هر دو تیم) را محاکمه می کردند، فارغ از نتیجه اون دادگاه [فرضی] حداقل نتیجه اش این می شد که آقایون می فهمیدن تحت نظارت هستن و هر جوری که دوست دارند حاتم بخشی نمی کردند.
فرزاد مهریار
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۴۱سعید از خوزستان
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۷:۲۷امید از تفت
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۸:۳۷فرزاد مهریار
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۸:۵۱سعید از خوزستان
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۲۰:۰۴به بقیه سایت ها تا حالا سر نزده ام البته به غیر از خبرگزاری فارس ....
خبرگزاری فارس مدت هاست که بخش فارس ورزشی قسمت نظرات کاربرانش فعال نیست. دیگه مجبوری میاییم توی سایت ای اسپورت.....
اما فکر کنم تنها سایتی که فحش ناموسی تایید میکنه همین سایت ای اسپورت هستش.......
کاری به پرسپولیسی بودنت ندارم اما مردم شهرستان تفت انسانهای بسیار شریفی و خوش اخلاقی هستند....
امسال مراسم پیاده روی اربعین حسینی در شهر کربلا توی موکب الغدیر یزد بودیم که اکثرا بچه های (موکب الغدیر یزد) بچه های شهر یزد و شهرستان تفت بودند .....
خدا وکیلی همشون به خصوص بچه های شهرستان تفت بچه های حلال زاده ای بودند.....
حمید
يكشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۸:۴۰عضو هیات علمی بخش جامعهشناسی دانشگاه چمران اهواز
سال ۱۹۹۶ در فرانسه مردی به وسیله تلویزیون، علیه تلویزیون صحبت میکند، او واحد تلویزیونی کلژدو فرانس را خبر میدهد و در برنامهای که زمان صحبت کردن او محدود نیست، موضوعِ بحث به وی تحمیل نشده، مجریای برای به نظم در آوردنش در برنامه حضور ندارد، و هیچگونه موسیقی، کلیپ یا … رشته کلامش را پاره نمیکند، برای یک ساعت بدون هیچ وقفهای به افشاگری درباره تلویزیون میپردازد؛ این فردی کسی نیست جز «پیر بوردیو» استاد جامعهشناسی در کلژدو فرانس. کلا بوردیو شخصیت پارادوکسیکالی را در میان جامعهشناسان دارد. جامعهشناسی است که بیشترین حمله را به دانشگاههای معاصر کرده ولی خود بیشترین آثار دانشگاهی در میان هم عصرانش دارد، منتقد اصلی تلویزیون بوده ولی از جامعهشناسانی است که بیشتر در تلویزیون دیده شده است. بوردیو متمایزترین جامعهشناس در میان همعصرانش است که موضوع اصلی و نام کتابش «تمایز» است و به شدت به تمایز و شیوههای متمایز شدن انتقاد دارد.
به بحث اصلی باز میگردیم. بعد از این برنامهی تلویزیونی کتابی از وی انتشار یافت تحت عنوانِ «درباره تلویزیون و سلطه ژورنالیسم» که بخاطر زبان ساده این کتاب مورد اقبال عمومی قرار گرفت و در ایران نیز این کتاب در سال ۱۳۸۷ توسط ناصر فکوهی ترجمه و راهی بازار شد. بوردیو در جای جای کتاب به افشای زوایای پنهان تلویزیون میپردازد که نوشتن در مورد همه آنها از حوصله این بحث خارج است و ما تنها در صددیم ضمن اشاره به برخی از بخشهای آن، اختصاصاً به منطقی که بر میدان تلویزیون و ژورنالیسم حاکم است بپردازیم. در ابتدای کتاب، بوردیو از سانسور نامحسوسی صحبت میکند که در تلویزیون وجود دارد. او مینویسد «حضور در تلویزیون مابه ازایی دارد، و آن یک سانسور خارقالعاده، یعنی از دست دادنِ خودمختاری خویش به بهایی، از جمله آنکه موضوع و شرایط ارتباط به ما تحمیل میشوند، مخصوصا اینکه ما با محدودیت زمان در گفتمان روبرو هستیم و این باعث میشود بسیاری از چیزها را نتوان گفت…
«بدین ترتیب افراد براساس شکل آگاهانه یا ناخودآگاهانهای از خودسانسوری، خود را با شرایطی انطباق میدهند، بدون آنکه اصولاً نیازی باشد، چنین چیزی از آنها خواسته شود». علاوه بر این بوردیو اشاره میکند که در تلویزیون،قاعده و اصلی وجود دارد به نام «اصل گزینش» که در آن تلویزیون به دنبال پدیدههای جذاب و هیجانانگیز است.
تلویزیون، دراماتیزاسیون در هر دو معنای این واژه را میطلبد: یعنی از یکسو به دنبال صحنهپردازی و به نمایش درآوردن تصویر یک پدیده است و از سوی دیگر، در پی مبالغه کردن در اهمیت حاد بودن، و مشخصه درآماتیک یا تراژیک بودن آن پدیده است.
اجازه بدهید کمی جلوتر و سریعتر به اصل موضوع بپردازیم.در مورد منطق اصلیِ تلویزیون یعنی منطق بازار صحبت میکنیم؛چیزی که محور بحث بوردیو است. بوردیو میگوید ما میتوانیم و باید علیه مخاطبسنجیای به نام دموکراسی مبارزه کنیم. مخاطبسنجی؛ یعنی سلطه بازار و اقتصاد، یعنی سلطهی نوعی قانونیت بیرونی و صرفاً تجاری و تسلیم شدن به الزامات این ابزار بازاریابی در عرصه فرهنگ. درست معادل کاری که از طریق نظرسنجیها در حوزه سیاسی انجام میشود تا با سفسطهگری، به افکار مردم جهت دهند. تلویزیونی که براساس مخاطبسنجی اداره میشود، بر مصرفکنندهای که آزاد و آگاه فرض گرفته میشود، الزامات بازار را تحمیل میکند. چیزی که هیچ ربطی به بیان دموکراتیک یک عقیده عمومی روشنفکرانه عقلانی و یک خرد عام، به گونهای که سفسطهگران وقیح مایلند آن را وانمود کنند، ندارد.
شاید اگر کسی بامداد سه شنبه ۲۸ آذرماه پای گیرنده تلویزیونی آن برنامه مشهور ورزشی بود،میتوانست لحظه لحظه حرفهای بوردیو را لمس کند و خشمگینتر از همیشه آن برنامه را به عنوان منطبقترین برنامه با منطق میدان ژورنالیسم مورد نقد قرار دهد.تیمی برای تحلیل و صحبت در مورد آن انتخاب شده بود که بر اساس منطق بازار بهترین بود، یکی از پرطرفدارانترین تیمهای آسیا، صدرنشین حال حاضر لیگ برتر ایران. بنابراین، این برنامه بیشترین مخاطب و بیننده را از این طریق میتوانست جذب کند. منطق انتخاب موضوع نیز براساس منطق بازار بهترین موضوع انتخاب شده بود. خبر نه از موفقیتهایی که همه به آن میپردازند و نه از نتایج درخشان پرسپولیس که در مورد آن در سایر رسانهها صحبت شده بود، بلکه در مورد «پول»، «اختلاس»، «دزدی» و … است که جنجالی بوده و بیشترین جذب مخاطب را دارد. اما هفته قبل به یکباره مردی بر روی آنتن برنامه آمد که از پشت پرده بحثهای تلویزیون بیش از پرداختن به موضوعاتی که مجری در نظر گرفته بود، صحبت کرد.
گویی آنشب روح بوردیو در طاهری حلول کرده بود، کسی که بیش از یک ساعت تمام تلاشش را کرد تا تحت سلطه تلویزیون و منطق حاکم بر آن قرار نگیرد؛ نمودهای مختلفی را برای مقاومت او در برابر سلطه تلویزیون و مخصوصا آن برنامه و مجری توانمندش میتوان بیان کرد: از عدم حضور فیزیکی در برنامه؛ مخالفت با مناظره؛ فرار از سلطه مجری بر وی؛ مخالفت جدی با این موضوع که صحبت وی به بهانه پخش قسمتهای مختلف برنامه قطع نشود؛ تلاش برای عدم پخش سؤال پیامکی برنامه تا خللی در منطق بحثهای او ایجاد نکند؛ و حتی مخالفت با اینکه چرا آن برنامه به جای پرداختن به موضوع حق پخش تلویزیونی به موضوعی پرداخته است که اهمیت آن از نظر منافعی که برای باشگاه دارد، کمتر از ده درصد است .
و اما طرف دیگر ماجرا، مجری مسلط آن برنامه است، کسی که تماماً بر اساس منطقی که در میدان ژورنالیسم قرار دارد، در حال فعالیت است و با تمام تلاش سعی میکند مقاومت طاهری را بشکند. او در لحظاتی از همین برنامه، حتی صدای طاهری را میبندد، علی رغم میل طاهری میانبرنامهای پخش میکند و در همین زمان از تماسی که آقای گل جهان با آنها گرفته است نهایت استفاده را میکند و وی را در مقابل مدیرعامل سابق پرسپولیس قرار میدهد و دائما از منطق مخاطبسنجی استفاده میکند تا او را در مقابل بینندگان میلیونی برنامهاش قرار دهد و بخش غمانگیز برنامه دقیقا انتهای آن است، جایی که در نهایت تماس با علی اکبر طاهری را قطع میکنند و مجری به دفاع تمامقد از برنامهاش بدون حضور هیچ مخالفی میپردازد.
نهایتا باید بگویم ماجرا قدری بیش از اینها غمانگیزتر و تأملبرانگیزتر است، چون بعد از مدتها، هفته قبل تلویزیون مردی را خفه کرد که با همه وجود به افشای پشت پردههای تلویزیون میپرداخت. و اما اگر بخواهیم رابطه این دو مرد نخبه و توانمند کشور( یعنی مجری توانمند و آن مدیر عامل) را با پیر بوردیو مطرح کنیم، باید اینگونه بحث را نتیجهگیری کنیم.
آن مجری توانمند با رفتاری بوردیو مآبانه، دارای صفاتی پارادوکسیکال است. معتقد به علم و دانش و تخصص است ولی خودش بحث را بر اساس شعور عامیانه و نظر عامه مردم و نتایج نظرسنجی جمعبندی میکند. شدیدا منتقد فردگرایی و استبداد در همهی حوزهها است، اما خودش به تنهایی نظرش را در قالب نظر همگان به خورد مردم میدهد. از پرداختن به حاشیهها و موارد جزئی متنفر و بیزار است، اما خودش اسیر و درگیر مسایل جزئی است و نهایتا در همین موارد میماند. هرچند نتایج نظرسنجی را بدون هیچ دستکاری و درست بیان میکند، ولی اغلب سؤالهای نظر سنجی این برنامه بصورت هدفمند و با ادبیات خاصی به جواب نظرسنجی جهت میدهد. در اینکه این مجری در زمان حضورش در تلویزیون فردی عادل بوده، هیچ شکی نداریم. اما در اینکه او هماینک نیز عادل است، تردید داریم. همداستان با بهترین دریبلزن و تکنیکیترین بازیکن آسیا به این بزرگوار پیشنهاد میکنیم که به مسائل اصلی بپردازید و از هیچ چیزی حتی حذف خود از تلویزیون و ممنوعالتصویر شدن نترسید. درست در زمانی که اغلب نخبگان کشور در همهی حوزهها به فکر اجرای شوی لاکچری و دلسوزنمایی برای مردم هستند و برای خود شهرت جمع میکنند تا به رخ همدیگر بکشند که: هی! من از تو مشهورتر و محبوبترم، چون پول بیشتری جمع کردم! تنها چند ابرمرد، مظلومیت یک پیرمرد خسته و تنها را در برابر سلطه تلویزیون دیدند و بصورت خیلی غیر رسمی و یواشکی و بدون هیچ سر و صدایی در صفحات مجازی خودشان به آن واکنش نشان دادند. ملت ما فقط در نظرسنجیهای شما حضور حداکثری ندارند، آنها پشت حرفهای درست شما هم خواهند ایستاد.
و اما، متهم اصلی! نمیدانم اصلا تا به حال نام “پیر بوردیو” را شنیده بودید، که آن راهبردها را هفتهی پیش به مثابه سپر برای یک مبارزه نابرابر با سلطه تلویزیون در نظر گرفته بودید. حتی نمیدانم که دقیقا میدانستید که مبارزه با سلطه تلویزیون چه هزینهها و عواقبی دارد. اما اگر آن نظریهپرداز مشهور فرانسوی، “پیر بوردیو” نام دارد، شما هم که یک پیرمرد اصیل و ایرانی و درستکار هستید، بر همان وزن میتوانیم نام “پیر طاهریو” را برای شما انتخاب کنیم.
فرهنگستان فوتبال
محسن
دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶، ۰۴:۲۳