آغازِ دورهای تازه با «علیمنصور»
آیاسپورت- در پایانِ چهاردهمیندورهی لیگِ برترِ فوتبالِ ایران و پس از درخششِ تیمِ «نفتِ تهران»، یادداشتی دربارهی «علی منصوریان» نوشتم و به این نکته اشاره کردم که همانندِ بسیاری از مربیهای امروزِ کشورمان، «او» را نیز نمیتوان بهعنوانِ نمادِ خلّاقیت و استعداد و نوآوریِ تاکتیکی لقب داد؛ اما در میانِ نسلِ تازهنفسِ مربیهای ایرانی، بهنظر میرسد «او» تنها فردی است که با تکیه بر رفاقت، دوستی و نزدیکی با بازیکُنانِ تیماش و نیز روحیهبخشیدن و انگیزهدادن به جوانانِ جویای نام، میتواند گلیمِ خود و تیمِ زیرِ دستاش را از آب بیرون بکشد؛ و از این دید، و البته با در نظر گرفتنِ چهارچوبِ مناسباتِ فوتبالِ درجهچندمِ ایران، میتواند معادلی وطنی برای اسطورهی فوتبالیام- «یورگن کلینزمنِ کبیر»- در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ باشد که با همین رویکرد رنسانی بزرگ در فوتبالِ بهاغمارفتهی «آلمان» پدید آورد.
تیمِ «علیمنصور» در این فصل تیمِ خوبی نبوده و نیست؛ در حد و اندازهی نامِ «تاجِ همیشهبزرگ» بازی نکرده و تاکتیکهایی ویژه برای هر دیدار نداشته و ندارد. اما خیلی از «ما هوادارانِ تاج»، بر پایهی همان نکتهی اشارهشده در بالا، پیشبینی میکردیم و امیدوار بودیم که «علیمنصور» بتواند آرامآرام پایههای یک تعادل و توازنِ لازم و تأثیرگذار را در تیممان بنشانَد. نشانههای این دگرگونی را در نیمفصلِ دوم و با کنارگذاشتنِ بیشترِ بهاصطلاح ستارههای کمفروغِ خریداریشده و دور دادن به جوانانی که کمادعاتر بودند، آغاز کرد. «علیمنصور» و «هوادارانِ نگرانِ تاجِ در بحران» مزدِ این ریسک و اعتمادِ بزرگ را با پیروزیهای پیاپیِ شیرین و دلچسب در بازیهای اخیرشان گرفتند و با این پشتوانه به درونِ مستطیلِ سبزِ بازیِ دِربی گام گذاشتند.
مربیها، بازیکُنان و بیشترِ هوادارانِ «پرسپولیس» با غرورِ فراوانِ ناشی از بیرقیببودن در این دورهی کموبیش ضعیف از لیگِ برتر و هم با تکیه بر تکنیکِ ستودنی و خیرهکنندهی ستارههای تیمشان، از پیش، خود را پیروزِ این دیدارِ همیشهبزرگ و مهم میخواندند؛ همانگونه که فصلِ گذشته و پیش از واپسین دیدارشان در برابرِ «راهآهن» جشنِ قهرمانی گرفته بودند. بیتعارف، خیلی از «ما هوادارانِ تاج» نیز خود را برای روبهروشدن با یک شکستِ سنگین و یا در رویاییترین حالت با یک نتیجهی تساوی در پایان شهرآوردِ هشتادوچهارم آماده کرده بودیم. اما «علیمنصور» و جواناناش تمامِ معادلهها و پیشبینیها را بههم ریختند و با وجودِ دریافتِ یک گل در همان دقیقههای نخستِ دیدار، در یک بازگشتِ دراماتیک، رویایی و فراموشنشدنی سه گُلِ زیبا و حسابشده را به تورِ دروازهی قرمزپوشان چسباندند؛ و در نیمهی دوم هم- با یک بازیِ شجاعانه، بیپروا و ستودنی و با تکیه بر همان داشتههای اندکِ خود- جلوی تیمی که ادعایاش گوشِ فلک را کَر کرده بود، تا واپسین دقیقهها ایستادند و سرانجام هم توانستند حریف را به زانو درآوردند؛ و شاید اگر در دقیقههای پایانی «سیدمهدی رحمتی» آنگونه کودکانه و آماتوری رفتار نمیکرد، میتوانستیم با همان اختلافِ دو گل از زمین بیرون بیاییم.
۸ نظر
حبیب
يكشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۲۲:۴۷- سوراخ سوراخ شدن پینوکیو
- ضدحال اساسی به سروش بی چشم و رو که بلد نیست به خداحافظی ظاهری از هواداران تیم سابقش بکنه
- اثبات این نکته که فغانی هیچ پخی نیست و الکی گنده اش کردند
-برانکو با نبودن یک یارش فهمید که تراکتور رو بخاطر 8 یار غائبش برده نه بخاطر عملکرد فنی تیمش، یدونه مهدی کیانی میتونست نتیجه رو سه بر صفر بنفع تراکتور بکنه مثل بازی دیروز با ذوب آهن
- پیروزی کودکستانیهای استقلال بر پیرمردهای پرسپولیس
- و از همه مهم تر اینکه از تماشای کون بکون زدن بچه کونیهای پرسپولیس یعنی فرشاد و مسلمان و همچنین خنده های پیشکسوتهای پرسپولیس محروم شدیم
هرمز
يكشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۲۲:۵۰SS
يكشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۲۳:۰۶شیطان صفت
يكشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۲۲:۵۴No One
يكشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۲۳:۲۷حمید
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۰:۴۳آبتین
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۴۴به نظرم استقلال با منصوریان در سال بعد حرف های زیادی داره.
برزو
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۰۴عالي بود