مشق عاشقی
آی اسپورت – همه چیز از سال پیش آغاز شد. پس از تعبیر رویای جام، درست در گام آخر آنجا که میخواستیم طعم لذیذ قهرمانی را مزمزه کنیم پیک شوم «اعتصاب» بر سرمان آوار شد. متعاقب آن مصاحبههایی بود که از هر سو نیشتری بر قلبهایمان فرود میآورد. این شد که در بازی مقابل «ذوبآهن» ذوب شدیم، حمایت و جمعیتمان آب رفت. پرسپولیسی که هر بازی میانگین پنجاه هزار نفر را به ورزشگاه میکشید، با منظرهی منحوس سکوهای خالی هم آشنا شد. بلیطهای پیش خریده را مچاله کردیم و از خیرش گذشتیم؛ نه شیر شتر نه دیدار عرب.
پیام هرچند دیر اما سرانجام رسید به بازیکنان. دریافتند که مناعت طبعمان برنمیدارد برای یک جام حلبی بر سرمان منت بگذارند. ما که برای جام و ستاره خاطرخواه این تیم نشدیم که اگر اینچنین بود پس از یک دهه بیجامی و بیسرانجامی هر لیگ را عاشقتر از قبلی آغاز نمیکردیم. کفاف کی دهد این بادهها به سرمستی ما؟ مکتب شاهین است که اینچنین واله و مفتونمان کرده که هرچه میگذرد دوز عاشقیتمان بالاتر میزند. مکتب دکتر برومند، دکتر اکرامی و بزرگانی که شاکله تیمشان را بر مبنای اخلاق، تخصص و آزادمنشی چیدند. پس پر واضح است بر نمیتابیم هر از راه رسیدهای تخفیفمان دهد و تحقیرمان کند و هیس و فیس نشانمان دهد.
امروز اما داستان متفاوت است. بازیکنان به فراست اهمیت حضور هوادار را دریافتهاند که اگر نباشد و اگر دلش بشکند و برمد و برود، تمام این فوتبال عریض و طویل بی معناست و محکوم به فناست. مدتیست کسی بزرگتر خودخواندهی تیم نیست، کسی منت پاس گلهایش را بر سر من و ما نمیگذارد که میدانند مزدش را گرفتهاند، و چه گزاف و البت ناز شستشان. حالا دیگر ناز هوادار خریدار دارد، برایش ویدیوی دعوت پر میکنند که بیا این سرا بدون تو خانه رنج و ماتم است. حالا دیگر نوبت ماست که بر حسب «آنجا رو که بخوانند نه آنجا که برانند» این دعوت را لبیک بگوییم.
آزادی امروز دوباره میعادگاه عشاق است. قرارمان روی سکوهای عشق و شور و سرمستی. امروز نشان میدهیم هواداری کار دل است نه کار خشت و گل. امروز باز هشتاد هزار و یازده نفر میشویم. سربازان خسته از چهار روز یک بازیمان را با غریو تشویقمان تیمار میکنیم. نفسهایمان را به نفسهای بریدهشان پیوند میزنیم. برای تیم مظلوممان که نه تعطیلات داشت و نه نیم فصل و نه فرصتی برای تجدید قوا سینه سپر میکنیم تا بر شانههای استوارمان تکیه کنند و دمی بیاسایند. چه باک اگر حریف تا بن دندان تجهیز شده، ما چترمان خداست بگذار این ابرها تا میتوانند ببارند. امروز دوباره باد به پرچم سرخها خواهد وزید، بیا تا تمرین عاشقی کنیم.
۱۹ نظر
امید از تفت
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۳۰مهدی
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۵۷اون عشاق سینه چاک که شما میگی تو کدوم غار بودن که ما نمیدیدیم نمیدونم
عمر عبدالرحمن خالق حماسه شیش تایی های عربی
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۳:۱۲فعلا که واسه شیشتقلوله رسیده به 6 سال.
علی
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۳:۳۲فرناز
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۳:۳۴خخخ
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۴:۲۲ادبیات و شعور و کلام و نوع حرف زدن شما
نشان داد که از خانواده فرهیخته ای میاین آقا علی
جدن مایه حسادت است این حجم ادب و فرهنگ که شما دارید
وحیدپرسپولیسی
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۰۲۶تا یادت نره
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۷:۱۵وحید پرسپولیسی
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۷:۵۲آراز
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۱۲آزار
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۳:۱۵حمزه
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۳:۳۳رضا
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۲۳عمرعبدالرحمان العراقی
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۲۵امیرعباس
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۳:۰۷علی پرسپولیسی
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۷:۰۹پرسپولیس واقعی
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۳:۴۱فامیل دور حامد کاویانپور
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۷:۵۲خاطره الهلال
جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۸:۰۵